Description: Lavc56.60.100

مهدی کریمی شهر بابکی

نام و نام خانوادگی: مهدی کریمی شهر بابکی
نام پدر: حسن
تاریخ تولد: 1348/06/13
محل تولد: شاهرود
استان تولد: سمنان
مسئولیت: تخریب چی
تاریخ شهادت: 1365/10/22
نام عملیات: کربلای 5
محل شهادت: شلمچه
نحوه شهادت: اصابت ترکش به شکم و دست
وضعیت پیکر: دارد
محل مزار: شاهرود-رویان
کپی لینک صفحه
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

حسن در میانِ رنجِ و درد دست و پا می‌زد. تن بیمارش او را دچار درد عمیقی کرده بود و جدایی از دنیا به دلیل بیماری درست در لحظه‌هایی که روح‌انگیز او را به آمدن پسری مژده می‌داد، برایش دشوار بود.
در شهریور سال 1350 در آخرین لحظات سیزدهمین روز آن اولین فرزندشان میان اشک‌های غم و شادی آن‌ها چشم گشود. روح‌انگیز در بهتی عظیم و ناباورانه نام مهدی بر لبانش جاری شد. نامش، ورودش، چشم‌هایش همه راز بود مانند تمام رازهای دیگر جهان و معجزه‌ای مانند هزاران معجزۀ خداوند و زندگی مهدی در فراسوی رنج‌ها، دردها، راز و نیازهای حسن و روح‌انگیز معنایی تازه یافت.
کودکی‌ مهدی در تهران در کوچه‌های حوالی محله نیروی هوایی گذشت. حسن که ارتشی بود، همچنان بارِ تن بیمار خود را به دوش می‌کشید و دست در دست ابتلای خداوندش، رنج تنِ رنجورش را تا انتهای سفر و عهدی که بسته بود با خدایش سپری می‌کرد. مهدی در کنار پدر گره به گره فصل‌های زندگی را باز می‌کرد تا آنی شود که باید. کودکی‌اش در سایه نفس‌های رنجور پدر و تلاش های صبورانه‌ مادر می‌گذشت. رازهای مردانه را از زمزمه‌های شبانه پدر آموخت.
تحصیلاتش را تا پایان ابتدایی در تهران گذراند. از آن پس به دلیل شغل پدر برای ادامه زندگی به شاهرود آمدند. تحصیلاتش را در راهنمایی مصباح و رسالت شاهرود گذراند و دبیرستان را در رشته علوم انسانی و دبیرستان شهید میرغفوریان مشغول شد.
مهدی شوق حضور در جبهه را بارها در لبخندهای عمویش(شهیدعلیرضا کریمی) دیده بود و اشک حسرت را در لحظه وداع با پیکر عمو و وعده دیداری که گرفته بود،
او خود را بارها به بسیج رسانده بود تا در صف مرزوقین درگاهش قرار گیرد و در میان شب‌شکنان، تک‌ستارۀ آسمان رازآلود عشق معبود شود اما هر بار به یک دلیل از راه باز می‌ماند و ستاره‌ها، جاده و آسمان برای نبودنش و خاکریزها برای نیامدنش و سنگرها برای جاماندنش آه می کشیدند و مهدی برای کم بودن سنش اشک حسرت می‌ریخت. شناسنامه‌اش را تغییر داد.
در مهر ماه که فصل سرودهای علم و دانایی را مهدی در کنار همسالان و همکلاسی‌هایش می‌خواند، دلش در جایی دیگر بود.
در پاییز سال شصت وپنج از طریق پایگاه و انجمن اسلامی دبیرستان شهید میرغفوریان به همراه تعداد دیگری از دوستانش پس از طی دوره آموزشی راهی دزفول شدند. از آنجا خود را به شلمچه رسانده و در گروه تخریب تیپ 12 قائم عج سازماندهی شد.
مهدی در صبوری، بندگی، زیباترین معنای انسانیت را در خود به ظهور رسانده بود و در شلمچه در لحظه‌های بی‌بدیل تخریب گویا که بر سفره‌های ملکوت به زیباترین شکل می‌نشیند. مهدی، این تخریبچی کوچک در مبارک‌ترین ثانیه‌ها درحالی‌که نام معبود را بر لب داشت در کربلای 5 در بیست‌ودوم دی ماه 1365 در ثانیه‌های عشق ،آتش، گلوله و فریاد، با ترکش‌هایی که بر شکم و دست او نشست، به دیدار خدایش شتافت و پیکر مطهرش پس از تشیع در گلزار شهدای رویان و در نزدیکی عموی شهیدش آرام گرفت.

ستاد یادواره شهدای شهر رویان

انّ الله یحبّ الّذين يقاتلون في سبيله صفّاً کانّهم بنیان مرصوص. «صف آیه ۴ سوره»
خداوند مومنان را که در صف جهادگران مانند سد آهنین همدست و پایدارند دوست می دارد
«ربنا ظلما انفسنا و ان لم تغفرلنا و ترحمنا لنكونّن من الخاسرين»

با سلام و درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب پیر جماران یار مظلومان و با درود به شهدای جنگ های اسلام از صدر اسلام تا غرب و جنوب ایران و با آرزوی ظهور قائم آل محمد و با سلام به امت شهید پپرور ایران اینک که جبهات نبرد و تمامی ملت شهید پرور ایران می روند تا مشت بر پیکر پوسیده این یاوره گویان شرق و غرب باشند پس بیایید تا جبهات را گرم نگه داشته و برای پیروزی اسلام دعا کنید امت شهید پرور ما که رفته ایم اما شما که هستید نگذارید تا این احزاب و ابرقدرتهای یاوه گو قلب امام را ناراحت کنند برادران و خواهران شما که هستید نگذارید نفس بد بر شما غلبه کند شما را اسیر و برده خود سازد.
تا توانستم ندانستم چه سود چون که دانستم توانستن نبود
پدران و مادران عزیز انسان را خداوند خلق کرده تا دوباره بستاندش پس جلوی آنها را از آمدن به جبهه نگیرید اگر چه واقعاً برای شما ناراحت کننده باشد .هموطنان شهادت عزت ابدی است در مرگ عزیز این عزت یافته نگریید چرا که خود لیاقتی بس بزرگ است. امید آنکه عزیزان ، اسلام (را) در هنگامه های نبرد ، در محراب نماز و دعا ظهور منجی عالم بشریت ، طول عمر (با) عزت امام ، پیروزی قریب القوع رزمندگان اسلام ، نابودی قدرتها و طاغوتهای زمان، شادی روح شهیدان ، شفای معلولین و مجروحین ، آزادی اسرا و استقامت خانواده شهدا و لغزشهای خود را در نظر بگیرید.

برادر حقیر شما مهدی کریمی

بسمه تعالی

راوی: محمد علی خانی همرزم شهید

در عملیات کربلای 5 واحد تدارکات گروهان بوم و شهید مهدی کریمی هم جمعی همان گروهان بود.

روز قبل از عملیات یک جفت کفش و یکدست بلوز شلوار همراه با چفیه بمن داد و فرمود : به هر که نیاز داشت بده.

من گفتم کفش و لباس به اندازه کافی هست.این باشد برای خودت.

فرمود:من دیگر به اینها نیاز ندارم و رفت و در همان شب شهید شد.

روحش شاد.

برای شادی روحش فاتحه مع الصلوات

در این بخش می توانید تصویر مربوط به بارکد دوبعدی این صفحه را دانلود کنید یا برای نصب روی مکان های منتسب به شهید از قسمت محصولات فرهنگی سایت اقدام به سفارش بارکد فیزیکی نمایید. این بارکد دوبعدی توسط همه گوشی های هوشمند دارای دوربین، قابل اسکن است و افراد با اسکن کردن آن به سادگی وارد این صفحه خواهند شد.

بالا