کبری بیگم میرغفوری

راوی؛دختر شهید
مادرم همیشه آرزو داشت که کنار پدر مرحومم دفن شود. اما این خواسته ٔ او امکانپذیر نبود، زمانی که دور مزار شهدای شهر را حریم (دیوار)کشیدند قبر پدرم، که سالها پیش از دنیا رفته بود اتّفاقی آن طرف حریم (دیوار) گلزار شهدا قرار گرفت، از آن سال به بعد ما هر گاه تصمیم داشتیم که سر قبر پدر برویم از درِ ورودی گلزار وارد می‌شدیم و او را در نزدیکی قبور مطهر شهدا زیارت می کردیم و بر می گشتیم. مادر همیشه می گفت ؛من بلاخره موفّق می شوم که کنار پدرت قبری بخرم و آنجا دفن شوم، سالها گذشت و مادر عازم سفر مکه شد . او با همهٔ ما خداحافظی کرد و رفت امّا طولی نکشید که در مراسم حج، در مسجد الحرام با حادثه سقوط جرثقیل به شهادت رسید مادرم شهیده کبری بیگم نیز داخل گلزار شهدای شهر در جوار پدر آرام گرفت همان جا که سالها آرزویش را داشت به یاد شهید مکه کبری بیگم میر غفوری یادش گرامی و همسفرهٔ ابا عبدالله و اهل بیت او