حسینعلی عامری

حسینعلی عامری

نام و نام خانوادگی: حسینعلی عامری
نام پدر: تقی
تاریخ تولد: 1338/05/01
محل تولد: شاهرود
استان تولد: سمنان
مسئولیت: رزمنده
تاریخ شهادت: 1364/11/21
نام عملیات: والفجر 8
محل شهادت: جنوب اروند رود-جزیره بوارین
نحوه شهادت: جراحات وارده
وضعیت پیکر: پیکر شهید پس از 14 سال در سال 1378 به وطن بازگشت
محل مزار: شاهرود-رویان
کپی لینک صفحه
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

زندگینامه خاصی از شهید در دسترس نیست ولی ویژگیهای اخلاقی و ظاهری ایشان چنین توصیف شده است:

در فعالیتهای دوران انقلاب شرکت می کرد و در درگیری با منافقین مشارکت داشت

جوانی با قد رعنا و قدرت بدنی خوبی بود .اخلاقی نیکو داشت و فردی زحمتکش و دوست داشتنی بود

در دسته های زنجیر زنی محرم سردسته بود

در جبهه از خودش شجاعت زیادی نشان می داد و همچون شیری دلاور بود و در عین حال با همرزمان و اطرافیان مهربان ، متواضع و کم حرف و آرام بود و اهل مشاجره و دعوا نبود.

اهل تظاهر و خود نمائی نبود.

علیرغم اینکه فرزندش بسختی مریض شده بود از جبهه برنگشت و در عملیات شرکت کرد.

روحیات عجیبی داشت، فداکار و دارای صفات اخلاقی پسندیده ای بود

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خداوند بخشنده مهربان

با سلام به امام زمان(عج)و نایب برحقش امام خمینی و شهداي جنگ تحمیلی ومجروحین و معلولین و سلام بر راهیان کربلاي حسین(ع)کاروانیان قدس و نجف وکربلا آنها که پرچم آزادي در دست دارند و همه [ای]که آن را در این جهان هستی به اهتزاز درآورند.

اکنون که به لطف خداوند عازم جبهه هاي نبرد حق علیه باطل شدم و خدا را شکرمی کنم که این نعمت الهی نصیب ما شد. از این جهت چند خطی به عنوان وصیت نامه بهیادگار می گذارم، امیدوارم که به مورد عمل گذاشته شود و از این وصیت نامه سرپیچی نشود.

اگر لطف خداوند شامل حال من شد و شهادت قسمت ما گردید به مدت 3 سال نماز و سه ماه روزه براي من بخوانند و بگیرند و از مال من که یک عدد حیاط به مساحت4من می باشد و یک عدد باغ در زمین هاي شما بین وارث خودم طبق دستور خدا و پیغمبرعمل شودو هر کس سهم خود را ببرد و لازم به تذکر است که قیم بچه هاي من مادربچه ها یعنی همسرم میباشد و برادرم علی اکبر بر آنها نظارت داشته باشد و توضیح می دهم در مورد همسرم بعد از من آزاد می باشد که براي خود همسر دیگري را انتخاب کند و هر جور که خودش خواست چون من از این نظر مزاحمتی براي ایشان ایجاد نمی کنم و خیلی هم راضی هستم منتها توجه داشته باشد چنانچه چنین برنامه اي پیش آمد قیم بودن بچه ها دیگر به عهدة او نیست و به عهدة برادرم می باشد و بچه ها [...]برادرم من هستند و آن زمین و حیاطی که آنجا رد خورده است بغل دست ساختمان در حدود دومتر رد بدهد بقیۀ آن متعلق به همسرم می باشد و باید ببخشید، که از مال دنیا چیز دیگري را نداشتم که بیشتر از اینها به شما بدهم. و امیدوارم که بچه هاي من را در راه اسلام عزیز تربیت کنید و آنها را فرد مفیدي به بار بیاورید که در آینده به درد جامعۀ اسلامی ما بخورند.انشاءالله

و اگر من نیامدم مقداري قرض به مردم بدهکار هستم که آنها را بدهید چون که حق الناس را خداوند نمی بخشد. قرض هاي من عبارت از حاج حسن عباس رحیم مبلغ پنج هزار تومان و در حدود نیم من زمین و دو متر بالا. حبیب الله خان از من می خواهد پول آن را بدهید. مبلغ بیست هزار تومان داداش محمد، مبلغ بیست و هفت هزار تومان حاج عمو، میرزا حسین حسینی، مبلغ سیزده هزار تومان پدرم، مبلغ پنج هزار تومان داداش علی، مبلغ پانصد تومان داداش حسن که همۀ آنها را پرداخت نمایید. در ضمن بابت طرح شهید بهشتی تا وقتی که من بودم مبلغ دو هزار تومان بدهکار بودم پرداخت شود، در ضمن اگر طرح را توانستید نگه دارید و اگر نتوانستید به کسی دیگرواگذار کنید، در سال 63 مبلغ سه هزار تومان و خرده اي به آقاي طاهري بدهکار بودم،پرداخت شود. در مورد بدهکاري ها اگر ماندید می توانید 3 ساعت آب موتور حاج علیرضا و زمین شما را بفروشید و مصرف نمایید.

در پایان از تمام فامیل ها، پدر و مادر و اخوي ها و همشیره و حاج عمو با خانواده حلالیت می طلبم و امیدوارم که این بندة گناهکار را ببخشید و زبان من گویاي تشکر از شماها را ندارد خداوند به همۀ ماها، ایمان و آخرت عطا بفرماید و انشاءالله که راه من را برادرهایم و انشاءالله بچه هایم ادامه خواهند داد و نمی گذارند که اسلحۀ من به زمین افتاده باشد.

به امید پیروزي لشکریان اسلام بر کفر جهانی انشاءالله. خداحافظ، خدانگهدار.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدي(عج)خمینی را نگهدار، از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزاي

با تقدیم احترام

حسینعلی عامري 1364/11/11

بسم رب الشهدا و الصدیقین

داداش حسین سرباز بودند که نسیم انقلاب وزیدن گرفت، بعد از مدتی حضرت امام ره از سربازان خواستند پادگان‌ها را خالی کنند و حسین هم فرمان و حکم امام را اجابت و از سربازی فرار کرده و مشغول فعالیت های انقلابی شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پایان سربازی، مشغول کشاورزی و کار در کارخانه قند شدند و به همراه شهید رحیم عامری نسبت به تشویق افراد برای حضور در جبهه ها تلاش کرده و تعدادی را با خودشان راهی مناطق جنگی کردند،حسین بعد از چند بار اعزام، سرانجام در عملیات والفجر ۸ در۲۱ بهمن سال ۶۴ در جزیره بوارین به شهادت رسید و پیکر مطهرش پس از 14 سال در گلزار شهدای رویان دفن گردید.

شادی ارواح مطهر شهدا صلوات

راوی: حاج حسن عامری،برادر شهید حسینعلی.

------------------------------------------------------------------------------------------------------

بسم رب الشهدا و الصدیقین

دراوایل سال ۶۳ ماموریت پدافند و حفظ جزایر مجنون به گردان کربلا داده شد و گروهانها و دسته های رزمی در پدهای مختلف جزیره مستقر شدند،

شهید حسینعلی عامری ،بنده و تعدادی دیگر از نیروها در دسته رزمی به فرماندهی برادر محمد موحدی حضور داشتیم ،

از شانس خوبم ،شیفت نگهبانی حسینعلی و بنده با هم بود،

در یکی از شبها با شهید حسین در میدان کوچک آخر پد ، مشغول قدم زدن و نگهبانی بودیم که صداهایی از دور به گوش می رسید،

صدا شبیه درخواست کمک از راه دور و بصورت ضعیف ظر بود،

مدتی بر سر اینکه درخواست کمک بچه های خودمان هست یا منافقین هستند که می خواهند با این حرکات خود، روح و روان رزمندگان اسلام را بهم بریزند (بحث شد)

حسینعلی آدم با هوشی بود، به من گفت شما همینجا سر پست بمان و مراقب اوضاع باش تا من بروم سمت صدا که از طرف سنگر استراحت بچه ها می آمد،

ایشان‌رفت و‌چند لحظه بعد سرو صدا زیاد شد و پس از مدتی بر گشت و تعریف کرد ، پایه های سنگر فرمانده دسته که کنار جاده وآب بوده به دلیل بارندگی سست شده و سنگر تخریب شده و روی افراد داخل آن آوار شده و چون روی سنگر پلاستیک کشیده بودند، تنفس افراد محبوس شده مختل گردیده و پس از مدتی اکسیژن تمام شده و افراد نفس های آخر خود را می کشیدند که شهید حسینعلی به محض رسیدن به محل، سریع پلاستیک را پاره کرده و جریان هوا برقرار و در ادامه با کمک افراد دیگر این عزیزان را نجات می دهند.

تقدیم به ارواح مطهرشهدا صلوات بر محمد و آل محمد

راوی: حسین عبداارحیمی، برادرشهید حسن عبدالرحیمی.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

بسم رب الشهدا والصدیقین

حسین تهرانی بر سر سفره انقلاب :

تابستان داغ سال ۶۰ با عروج پرچمداران جهاد و شهادت در رویان یعنی علیرضا کریمی،محسن جعفری و سید علی اکبر رضوی آغاز و حرم خون مطهرشان باعث‌ ، شور وشعف حضور جوانان و نوجوانان رویان را در جبهه ها شعله ور کرد،

بدنبال اعزام گروهای چند نفره به غرب کشور،در مهر ماه سال ۶۰ اولین گروه بزرگ از جوانان و رزمندگان رویان برای جبهه ثبت نام و برای طی دوره اموزشی عازم تهران شدند، این گروه بیش‌از ۲۰ نفره رویان‌ به همراه حدود،۱۱۰،۱۰۰ نفر دیگر از سایر بخش‌های شهرستان شاهرود به مسئولیت فرمانده مبارز و انقلابی مرحوم حسین خانی پس از رسیدن به تهران بدلیل تکمیل بودن ظرفیت پادگان ۲۱ حمزه (مرکز آموزشی بسبجیان) به ناچار به پادگان امام علی علیه السلام که مرکز آموزش کادر رسمی سپاه در محله دربند تهران قرار داشت و افرادی مانند حاج قاسم عزیر نیز در آنجا دوره دیده اند اعزام شدند،

این پادگان مهم با اینکه از اساتید و مربیان ورزیده و زبده ای مانند شهید محمد ناظری، شهید بادینده و حسین گیل بهره مند بود از نظر امکاناتی مانند لباس در مضیقه بوده و به نیروهای آموزشی لباس کار دست دوم پادگان‌های ارتش را دادند، لباسی که به دست حسینعلی عامری رسید، قبلا متعلق به فردی بنام حسین تهرانی بوده است که همچنان نام ایشان بر روی لباس خودنمایی می کرد و لذا حسینعلی برای بسیاری از دوستان شد حسین تهرانی.

نیروهای آموزشی معمولا" بعد از اتمام دوره و مرخصی پایان دوره ، از طریق پادگان امام حسن علیه السلام تهران که مرکز اصلی اعزام نیرو بود به جبهه های کردستان و غرب کشور اعزام می شدند،

اما این گروه که علاوه بر حسینعلی، رزمندگان رشیدی چون عبدالرحیم عامری، احمد عامری و...بودند به دلیل تقارن با ایام تسخیرسفارت آمریکا، از طریق لانه جاسوسی اعزام شدند( گم شدن و‌گیر کردن نوجوانان ماجراجو در راهروهای شیشه ای و پیچ درپیچ سفارت آمریکا صحنه های شاد و بیاد ماندنی را برای بچه ها فراهم آورده بود)

این گروه اموزشی شانس آورد و بجای اعزام به منطقه غرب کشور، به جنوب و شهر اهواز اعزام شد و سریعا" در منطقه عملیاتی طریق القدس ( بازپس‌گیری شهر بستان ) خط پدافندی تحویل گرفتند.

کمبود امکانات محدود به پادگان آموزشی نبود و در آن سال‌ها در جبهه ها نیز همین وضع بود، از جمله در مورد تدارکات و تغذیه نیروها گاها" مشکل پیش می آمد، از مصادیق این کمبودها ،عکسی هست که شهیدان حسینعلی،احمد و چند رزمنده دیگر برسر سفره انقلاب و جنگ نشسته اند.

ان شاءالله شرمنده شهدای عزیز نباشیم

راوی: یکی از همرزمان شهید حسینعلی عامری

در این بخش می توانید تصویر مربوط به بارکد دوبعدی این صفحه را دانلود کنید یا برای نصب روی مکان های منتسب به شهید از قسمت محصولات فرهنگی سایت اقدام به سفارش بارکد فیزیکی نمایید. این بارکد دوبعدی توسط همه گوشی های هوشمند دارای دوربین، قابل اسکن است و افراد با اسکن کردن آن به سادگی وارد این صفحه خواهند شد.

بالا