بسم رب شهدا
شهید نظر میکند به وجه الله (امام خمینی)
شهید علیرضا عامری فرزند محمد، در تاریخ ۲۵/ ۴ / ۱۳۴۹ شمسی در شهر رویان واقع در شهرستان شاهرود چشم به جهان گشود. ایشان پنجمین فرزند پدر و دومین پسر خانواده بود.
در دوران شیرخوارگی حدود یکساله بود بنا به اقتضای شغل پدر(که کارمند رسمی راه آهن بود) بدلیل ارتقاءشغلی به نیم ایستگاه شفیع آباد (بین ایستگاه جاجرم_آزادوار) مهاجرت کردند.
پس از سه سال (یکسال بصورت مجردی و دو سال با خانواده) پدر در تابستان سال ۱۳۵2 به ایستگاه راه آهن شاهرود منتقل شد. ابتدا در منزل استیجاری وسپس خانه نیمه تمامی در مهدی آباد(شهرک ولی عصر) خریداری کردند. سپس از سال 1356بدلیل نیاز شغلی در خانه های سازمانی راه آهن ساکن شدند.
شهید دوران ابتدایی را در دبستان "شقاقی" ودوره راهنمایی را در مدرسه "سید جمال اسد آبادی" راهآهن و دوران متوسطه را در دبیرستان "امام خمینی" شاهرود در رشته ریاضی فیزیک مشغول به تحصیل بودند، سال 1366 که با احساس مسئولیت ونیاز جبهه به نیروی رزمی درس را ناتمام گذاشته راهی دوره آموزشی شد و چون حضرت امام خمینی رفتن به جبهه را واجب کفایی دانستند؛ به ندای ولی فقیه لبیک گفته وعازم جبهه شد.
ناگفته نماند که تحمل رنج غربت و شرایط تنهایی در آن نیم ایستگاه موجب شد که ایشان از عُنفوان جوانی فردی صبور و با سلوکی خاص شوند. رفتاری که ایشان را از دیگران متمایز میکرد, "صبر و سلوک" و "نظم" در امور جاری و شخصی اش بود و همچنین شخصیتی "آرام و ساکت و تا اندازه ای خجالتی"در اجتماع بود. ولی در خانواده و بین دوستان با رعایت موازین اخلاقی وادب بسیار "شوخ طبع و شاد"بود.
مطالعه را با کتاب داستان راستان شهید مطهری شروع نمود و در کنار مطالعه کتب درسی به مطالعه کتب دینی و اجتماعی و مجلات علمی و پیام انقلاب(نشریه سپاه پاسداران) که برادر بزرگترش آبونمان بود می پرداخت.
فراگیری "قرآن"را ابتدا نزد مادر وسپس در کلاسهای تابستانی نمایندگی امور فرهنگی را ه آهن که کارشناس خبره آن از سازمان تبلیغات مامور به خدمت شده بود فراگرفت .
در اوقات فراغت به جمع آوری "آلبوم تمبر" و "حل کردن جدول علاقه خاصی داشت .
قبلا اشاره شد چون والده مکرمه ایشان اهل تلاوت قرآن بود، او نیز از همان کودکی قرآن را آموخت و قرآن را با صوت میخواند( منتها در خلوت و در نزد مادر و خواهر برادرها).
الحمدالله در مسجدراه آهن در ایام ماه مبارک رمضان در دو نوبت ظهر ومغرب نماز جماعت برگزار می شد و شهید علیرضا به همراه پدر و یا برادر بزرگترش در مواقعی که درس نداشت شرکت می کرد و برخی اوقات با تشویق بابای مسجد مرحوم عرب احمدی مکبر نماز جماعت می شد.
در فروردینماه سال 1366 دوره آموزش نظامی را در پادگان سپاه در روستای کلا واقع در شهرستان سمنان گذراند و سپس در دو مرحله راهی مناطق جنگی جنوب و غرب کشور شد.
مرحله دوم که در اردیبهشت 1367به غرب کشور اعزام شد و عملیاتهای آن منطقه در ماووت عراق به ویژه در تپه های پنجگانه بود در اردیبهشت ۶۷ بود که دشمن عقب نشینی نمود.مناطق اصطلاحا" آزادسازی شد . در برگشت برای مرخصی با اصرار خانواده مواجه شد که ابتدا خواستند مانع رفتن وی شوند (چرا که فصل امتحانات بود و با شناختی که از وی داشتند که چند سال تلاش کرده بود برای کنکور آزمایشی) ولی ایشان اصرارداشتند,چون به فرمانده قول دادم که حتماً برمی گردم لذا ایشان بعد از یک هفته مرخصی دوباره در 14/3/67 بعد از اتمام مرخصی عازم منظقه شدند و در پاتک دشمن برای بازپس گیری مناطق آزادشده با آتش فراوان بمدت چهارالی پنج روز مقاومت کردند. او کمک بی سیم چی فرمانده گروهان بود, و یکروز قبل از عقب نشینی کامل در تاریخ30/3/67 در اثراصابت ترکش خمپاره به ناحیه سر وشدت موج انفجار به شهادت رسید. (روحش شاد و راهش پر رهرو)
خصوصیات بارز شخصیتی شهید:
1- اهل تهجد و نماز شب بود و بر اقامه نماز اول وقت تاکید داشتند. ابتدا نسبت به روخوانی قرآن کوشا و سپس به تلاوت با صوت علاقهمند و استمرار و اهتمام می ورزید.
2- اهل تهجد و نماز شب بود و بر اقامه نماز اول وقت تاکید داشتند. ابتدا نسبت به روخوانی قرآن کوشا و سپس به تلاوت با صوت علاقهمند و استمرار و اهتمام می ورزید.
3- به ورزش به ویژه فوتبال و والیبال علاقه مند و در اوقات فراغت به ورزش میپرداخت.
4- خصلت های خوب وپسندیده شاخص او اعم؛ صله ارحام، وادب ونظم درامور شخصی واجتماعی را می توان نام برد
5- دراجتماع بسیار ساکت و محجوب ولی درجمع خانوادگی و دوستان با رعایت نکات اخلاقی و نزاکت؛بسیار شوخ طبع و بذله گو شناخته می شد.
به نام خدا
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
«خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنها در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند و یا خود کشته شوند، این وعده قطعی است. بر خدا عهدیست که در تورات و انجیل وقرآن یاد فرموده و از خدا باوفاتر در عهد کیست»
با سلام به آقا امام زمان(عج) و درود بر نایب بر حقش امام خمینی، هر چند خود را لایق شهادت نمیدانم ولی بنا به وظیفه اسلامی باید وصیت نامه ای بنویسم.
بارالها توفیقی به من عطا فرما و توانایی تفکر و قدرت نوشتن را بده تا بتوانم چند کلمهای به عنوان وصیت نامه (یا بهتر بگویم به عنوان تذکر) به برادران و خواهران گرامی عرض نمایم. در قرآن کریم هم داریم: وذکر فان الذکری تنفع المومنین آری تذکر دهید به درستی که آن برای مومن سودآور است.
امت مسلمان و شهید پرور ایران: پیرو امام باشید نه در حرف، بلکه در عمل. گوش دل به سخنان او بسپرید و حرفهایش را بدون چون و چرا بپذیرید. اگر این رهبر عالیقدر نبود، ما در لجن زار کثافت کاری های آن رژیم نیست و نابود می شدیم. پس پیرو راه روحانیت باشید و از راه امام امت و ولایت فقیه پیروی کنید که راه سعادت پیروی از آنان است. آری راه سعادت پیروی از حسین زمان است. کسی که در شب تاریک ظلم درخشید و با نورش دلهای تاریک ما را روشن کرد.
کسی که به ما یاد داد تکلیفمان را سیدالشهداء روشن کرده که همان استقامت و شهادت طلبی است. خدایا، عمر این چراغ هدایت را تا ظهور حضرت حق صاحب العصر و الزمان حضرت مهدی(عج) طولانی گردان. باز هم تکرار میکنم که برادران از روحانیت عزیز و فداکار حمایت کنید و مبادا خدای ناکرده روحانیت کنار زده شود که روز بدبختی مسلمانان و شکست اسلام است. اگر خلافی از شخصی دیدید به حساب مکتب نگذارید اگر این نهاد نبود نه از اسلام خبری بود و نه از قرآن.
ای مردم بیدار دل و هوشیار، به دولت بیشتر کمک کنید و از آن همواره حمایت و پشتیبانی کنید و مشت محکمی به دهان نق زنها و کسانی که دم از کمبودها میزنند بکوبید.
مسئله دیگری که قابل اهمیت است خلوص نیت است. همواره در کارهایتان خلوص نیت داشته باشید. همانطوری که پیغمبر(ص) می فرماید ارزش و مقام عمل برای هر شخصی نیت آن است. پس بیایید هرکس لحظهای را وقف تفکر و اندیشیدن قرار دهید که همانا از هفتاد سال عبادت ارزشش بیشتر است. با اخلاص هرچه تمام تر وظایف خود را در جهت رضای باری تعالی به نحو احسن انجام دهید و هرگونه شرک و ریا و حسادت و بغض و کینه را از خود بزدایید تا اجر و پاداش خود را ببرید.
مسئله دیگری که حائز اهمیت است خودسازی و تهذیب نفس است. هرکه در این دنیا به غیر خودش بپردازد در تاریکی های بدبختی سرگردان و با تبهکاری ها آمیخته می شود و شیطان او را وادار به سرکشی و طغیان میکند. آگاه باشید که با پرهیزکاری نیش زهرآگین گناهان دور میشود و با یقین به نهایت درجه بلند ادراک می رسد. بیایید از خدا بترسیم و معصیت او را نکنیم و به قول امام عزیزمان «عالم محضر خداست، در محضر خدا گناه نکنید». چرا باید در محضر خدا غیبت دوستان را بکنیم و یا تهمت به دیگران بزنیم؟ مگر اعتقاد به روز جزا و جهنم و بهشت نداریم؟ چرا ما باید بی اهمیت باشیم؟
چرا باید حرف های زشت بین ما رد و بدل شود و به اصطلاح به یکدیگر فحش و ناسزا بگوییم. بیایید ای دوستان و ای مردم از حالا شروع به تهذیب نفس کنید. وقت نگذشته می توانید توبه کنید و از درگاه خداوند طلب استغفار کنید.
مساجد را خالی نگذارید که همانا سنگرهای مستحکم این انقلاب است. صفهای جماعت را فشرده تر نمایید و در نمازهای جمعه، این مراکز عبادی سیاسی بیشتر حضور پیدا کنید.
میدانیم که نعمت های خداوند بر ما بسیار است و از عهدهء شکر و سپاس کامل آنها بر نمی آییم. از جمله نعمتهای خداوند قرآن کریم است که راهنما و برنامهء زندگی و همیشگی انسان های مومن است. قرآن کتاب خدا و سخن خداست. قرآن سراسر نور و رحمت و هدایت است و هدف آن تربیت انسانهای نمونه و مورد رضای خداوند است. بنابراین بر همهء ما مسلمانان که به راهنمایی قرآن و دستورات آن نیازمندیم لازم است که پارهای از اوقات خود را برای خواندن قرآن در نظر بگیریم و با خواندن کلام خداوند با او صحبت کنیم و سعی کنیم بینش و رفتارمان قرآنی شود.
پیامبر اکرم(ص) در این باره فرموده اند: یکی از با فضیلت ترین عبادات امت من خواندن قرآن است و در جایی دیگر می فرمایند: خانه های خود را با خواندن قرآن روشنایی بخشید و در حدیثی دیگر داریم: حداقل ۵۰ آیه در روز تلاوت کنید. ولی در این مورد باید به دو مسئله توجه داشت: اول آنکه قرآن را شمرده و با دقت بخوانید. حضرت علی(ع) در این مورد می فرماید: کلمات و حروف قرآن را با کمال وضوح بیان کنید و مانند شعر، آن را درهم جویده و تند نخوانید و چون دانه های ریگ و شن پراکنده نسازید. دوم آنکه: به معنی قرآن توجه کرده و به آن عمل کنید. همچنان که در روایتی آمده: چه بسا افرادی که قرآن را می خوانند ولی چون بدان عمل نمی کنند مورد لعنت قرآن قرار میگیرند. به فرزندانتان از کودکی قرآن بیاموزید و آنان را به این کتاب الهی علاقه مند سازید و همچنین در تربیت و پرورش آنها مجد و کوشا باشید. سعی کنید در جلوی آنان از حرفهای زشت زدن و دروغ گفتن خودداری کنید که درون کودک مانند زمینی میماند که هر بذری در آن بپاشید، همان بذر سبز خواهد شد. اگر بذر خوبی و نیکی بپاشید می توانید از فرزندانتان انسانهایی مخلص و فداکار... بسازید و اگر بذر بدی بپاشید بالعکس. از مسائل مورد ذکر نماز است، آری نماز. نمازی که ستون و پایهء دین شناخته شده. نمازی که اگر مورد قبول خداوند قرار نگیرد، هیچ یک از عبادات شخص هم مورد قبول خداوند قرار نخواهد گرفت. آری می دانم این جملات بسیار تکرار شده و شما بارها آنها را در مجالس و محافل مختلف شنیده اید. پس چرا بعضی هایتان به آن اهمیت نمی دهید و یک نماز چهار رکعتی را ظرف یک دقیقه می خوانید. حواستان هم یک لحظه به نماز نیست و حتی بعضی ها نماز هم نمیخوانند. بروید و معنی نماز را یاد بگیرید و مخارج حروف را هم درست تلفظ کنید و این مسائل را بی ارزش و بی اهمیت نشمرید. دشمنان اسلام برای از بین بردن دین ما اول سعی در از بین بردن پایه آن (نماز) می کنند و جنگ ما الان بر سر همین مسئله است. وقتی میگویید ما ادامه دهندهء راه شهدا هستیم بروید و پیگیری کنید ببینید هدف آنان چیست و آنان برای چه رفتند و جان خود را فدا کردند.
ببینید وصیت و سفارش آنان چه بوده آیا چیزی جز مسائلی مانند نماز، مسجد، حضور در صحنه، پیروی از امام امت و ولایت فقیه، آمدن به جبهه ها و مسائلی از این قبیل است. پس اگر خود را ادامه دهندهء راه شهدا می دانید باید هدف آنها را ادامه دهید.
دوستان و رفقایم: دوستان گرامی سلام علیکم. ممکن است من در این مدت نتوانسته ام که حق دوستی را ادا کنم و به شما خدمتی کرده باشم. اگر در برخوردها و صحبت ها از من ناراحتی یا خشونت دیده اید یا اگر خدای نکرده غیبت کسی از شما را کرده باشم به بزرگواری و آقایی خودتان من حقیر و مقصر را حلال کنید. دوستان تا آنجا که توان در بدن دارید در جبههها حضور فعالانه داشته باشید که شهیدان در انتظار روز فتح کربلا و آزادی قدس هستند. مبادا خسته شوید و سختیها در وجودتان رخنه کند. مبادا خون شهدا پایمال شود و آنان به آرزویشان که همانا فتح کربلاست نرسند محکم و استوار باشید تا فتح نهایی.
مادرم: ای مادر و ای نور چشم دیده ام، چه بگویم، تو که یک عمر با چه زحمت ها و مشقات زیادی مرا پروراندی و در برابر ناملایمات زندگی همچون کوه مقاوم و استوار بودی. آفرین بر تو ای مادرم، تاسف میخورم که چطور تا به حال نتوانستم فرزند خوب و مفیدی برایت باشم و تنها چیزی که از طرف من موجب سربلندی تو میشود فدا کردن جان ناقابلم به رب العالمین است که همانا سعادت دنیا و آخرت را نصیب خود کرده ای و باید افتخار کنی که فرزندت را تقدیم خدا نمودی.
پدرم: پدر بزرگوار و زحمتکش مرا عفو کن که نتوانستم حق فرزندی را نسبت به شما ادا کنم. اگر من به فوز عظیم شهادت نایل آمدم، مبادا احساس ناراحتی کنید. بلکه همانند حسین بن علی(ع) در مصیبتها شکیبا و صابر باشید و افتخار کنید که در واقع مشت محکمی به دهان دشمنان این انقلاب زدهاید. پدر و مادرم، شما را به خدا طوری باشید که گویی فرزندتان در نزد شماست با صبر و استقامت کاری کنید تا من در پیشگاه خدا رو سفید گردم. انشاء الله با دادن این خون ها هر چه زودتر راه کربلا باز خواهد شد و به اتفاق امام عزیز به کربلا خواهید رفت و بدانید که در کنار قبر سید الشهداء حسین بن علی چشم انتظارتان هستم و از شما می خواهم که به جای من هم زیارت کنید.
به بابا و ننه عزیز و بزرگوارم بگویید به خود ناراحتی راه ندهند. همواره صبر و استقامت را پیشهء خود سازند که خداوند با صابرین است. از تمامی شما عاجزانه می خواهم که اگر در مدت زندگی از من ناراحتی یا نافرمانی دیدهاید مرا حلال کنید. از شما می خواهم که پیام رسان خون شهدا باشید. جای مرا در جبهه پر کنید و تفنگم را به دوش کشید و در راه خدا جهاد کنید.
از پسر خالهء عزیزم (حسن آقا) می خواهم که نوار برادر یوسفی را که در مورد مقام و منزلت شهید در نزد خدا پرشده است بگیرد و برای پدر و مادرم بگذارد تا شاید بعد از اینکه به مقام شهید پی بردند اندکی از ناراحتی شان کاسته شود.
تمام نماز های مرا قضا به حساب آورید. من از نظر سال قمری فکر می کنم از دوم آبان سال ۶۳ به سن تکلیف رسیدم. تا به حال که روزه قضایی ندارم و از فردا ماه رمضان شروع می شود و فقط روزه هایی که در جبهه قضا می شود را بگیرید.
دو کتاب از کتابخانه راه آهن در دست من است، آنها را پس بدهید. (داستانهایی از قرآن و حلیۃ المتقین)
دوستان، پدر و مادرم و برادرانم و خواهرانم اقوام و آشنایان، من حقیر را به بزرگی خود حلال کنید تا در پیشگاه خدا و انبیاء (ص) و اولیاء و ائمه معصومین و شهدا روسفید و سربلند باشم. خدایا مرا ببخش از اینکه بیشتر از یکبار نمیتوانم جان ناقابلم را در راه اسلام و قرآنت دهم.
در ضمن اگر برایتان اشکالی ندارد خودتان تا روز چهلم هر شب جمعه برای آمرزش گناهانم قرآن بخوانید. خیلی از لطف شما متشکرم.
به امید فتح نهایی لشکر اسلام بر لشکر کفر والحاد
مهر رخت سرشت من خاک درت بهشت من
عشق تو سرنوشت من راحت من رضای تو
علیرضا عامری چهارشنبه 1366/02/09
شاهرود- پارک علم و فناوری استان سمنان
آیدی ایتا: jalalibme@
شنبه _ پنجشنبه : 7:00 - 16:00
کلیه حقوق این سایت متعلق به گروه جهادی نصرا میباشد.
