photo_2024-04-29_18-21-05

حاج علیرضا عامری

نام و نام خانوادگی: علیرضا عامری
نام پدر: قدرت الله
تاریخ تولد: 1327/09/10
محل تولد: شاهرود
استان تولد: سمنان
مسئولیت: --------
تاریخ شهادت: 1394/06/20
نام عملیات: در مناسک حج
محل شهادت: مکه
نحوه شهادت: سقوط جرثقیل در مکه و در ایام حج تمتع
وضعیت پیکر: دارد
محل مزار: شاهرود-رویان
کپی لینک صفحه
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
خطا: نمی تواند داده های فیلد را در قالب فعلی رندر کرد. می توانید پاسخ `دریافت مقدار فرزند` را امتحان کنید. فرزندان موجود: 0. یا یکی از تماس های مربوط به آرایه - `مقادیر انتخاب چند فیلد` ، `مقادیر فیلد چکباکس` ، `لیست مقادیر بررسی شده` و غیره

شهید علیرضا عامری دهم آذر ۱۳۲۷ در روستای رویان از توابع شهرستان شاهرود متولد شد. پدرش قدرت‌الله و مادرش صغری نام داشت. کشاورز بود. بسیار هم خوش اخلاق بود روی زمین های زراعی در صحرا منطقه لجنه رویان چاه آب و زمین زراعی یونجه و گندم و باغ انار و تعداد قابل توجهی گوسفند داشت با اینکه وضع مالی خوبی داشت ولی بسیار ساده می خورد و ساده زندگی می کرد اگر کسی نیازمند بود محال بود که به اندازه توان حامی او نشود در سال ۱۳۵۰ ازدواج کرد و صاحب سه پسر و شش دختر شد. بیستم شهریور ۱۳۹۴ در حال انجام مناسک حج بر اثر سقوط جرثقیل در مسجدالحرام به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. همسرش فاطمه دامغانی نیز در این حادثه به شهادت رسید.

نقل از فرزند شهید:
وصیتی که پدرم کرد؛
فرزند شهید علیرضا عامری از وصیت پدرش میگوید:
پدرم به اعضای خانواده اش وصیت کرده بود که در هر لحظه و هرجا مراقب حجاب خود و فرزندانتان باشید و با یکدیگر متحد باشید و همیشه به داد مظلوم برسید و در آن لحظه آخر قبل از رفتن از همه ما خواست که موقع برگشتن از مکه به بهترین شکل از مهمانها پذیرایی کنیم

سال ها پیش آن موقع که ما بچه ها کم سن و سال بودیم پدرم حاج علیرضا وضع مالی خوبی نداشت. او برای امرار معاش خانواده خیلی کار می کرد تا ما در آسایش باشیم. مادرم فاطمه هم کم نمی گذاشت،او نیز دوش به دوش بابا کار می کرد.
از پخت نان تنوری و سرکشی به گوسفندان و آماده کردن بساط ناهار و شام اهل خانه همه روی دوش مادر بود.
بابا هم مدام یا دنبال آذوقه گوسفندان بود یا برای امرار معاش روزانه می رفت سر کار.تا اینکه سال ها بعد وقتی دست و بال بابا کمی باز شد توانست گوسفندان را زیاد کند و زمین های زراعی خرید و توانست یونجه و گندم و جو بکارد.
در سال ۱۳۷۰ یکی از گله دارهای ولایتمان به دلیل حادثه آتش سوزی تمام گوسفندانش تلف شدند و دستش خیلی خالی شد. وقتی بابا متوجه ماجرای از بین رفتن اموال آن بنده خدا شد. بی معطلی رفت سراغ بقیه گله دارهای روستا و از آنها خواست هر کدام به اندازه وسع مالی اش چند گوسفند به آن مال باخته بدهد.
بابا به اتفاق بقیه ی گله دارها هر کدام سه تا چهار گوسفند به او هدیه دادند و از آن روز به بعد آن مال باخته صاحب یک گله دیگر شد و به مرور زمان گله اش بزرگتر شد. وی همیشه دعاگوی بابا بود.

راوی« دختر شهید علیرضا عامری مکه »

در این بخش می توانید تصویر مربوط به بارکد دوبعدی این صفحه را دانلود کنید یا برای نصب روی مکان های منتسب به شهید از قسمت محصولات فرهنگی سایت اقدام به سفارش بارکد فیزیکی نمایید. این بارکد دوبعدی توسط همه گوشی های هوشمند دارای دوربین، قابل اسکن است و افراد با اسکن کردن آن به سادگی وارد این صفحه خواهند شد.

بالا