حجت الله عربعامری

حجت الله عربعامری

نام و نام خانوادگی: حجت الله عربعامری
نام پدر: شیدالله
تاریخ تولد: 1346/10/13
محل تولد: شاهرود
استان تولد: سمنان
مسئولیت: راننده آمبولانس
تاریخ شهادت: 1367/04/21
نام عملیات: پدافندی
محل شهادت: ایلام-موسیان
نحوه شهادت: جراحات وارده ناشی از انفجار خمپاره
وضعیت پیکر: جاویدالاثر
محل مزار: -------
کپی لینک صفحه
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

سومین فرزند شیدالله عربعامری دومین روز بهمن ماه سال 1347 در رویان شاهرود بدنیا آمد. خواهر بزرگترش نام او را حجت انتخاب نمود. او دو خواهر و یک برادر دارد.تحصیلات را در زادگاهش آغاز و تا دوم راهنمایی ادامه داد. سپس به دلیل مشکلات مالی ترک تحصیل و به مدت چهار سال در مغازه ی گل فروشی شوهر خواهرش مشغول بکار گردید. از یازده سالگی به عضویت بسیج در آمد. با رسیدن به سن هجده سالگی دفترچه ی خدمت گرفت پس از گذراندن دوره ی آموزشی در تهران ملبس به لباس مقدس سربازی گردید. از طرف ارتش جمهوری اسلامی ایران به سوی جبهه ها اعزام و در لشگر 21 حمزه تیپ 4 گردان 102 به عنوان راننده ی آمبولانس مشغول خدمت گردید.
در 21 تیر ماه سال 1367 در عملیات پدافندی منطقه ی موسیان ترکش دشمن روی آمبولانسش فرود آمد این سرباز وظیفه مفقود الجسد شد. بیش از سیزده سال بعد پس از تشییع تابوت خالی اش قبری نمادین در گلزار شهدای رویان بیادش بنا نهاده شد.

برای این گزینه اطلاعاتی وجود ندارد

راوی برادر شهید

بعد از آتش بس بود و عراق به قصد گرفتن اسیر از نیروهای ما در محورهای مختلف از جمله در موسیان با نامردی حمله کرد که در تاریخ 21/4/1367 اتفاق افتاد و شنیدیم تعدادی شهید شدند و تعدادی هم به اسارت در آمدند.

چند روزی که گذشت ما دیدیم هیچ خبری از برادرمان حجت نیست. در صورتیکه 20 روز به پایان خدمتش مانده بود.با آقای حسن خانی شوهر خواهرم به منطقه عملیاتی دهلران و موسیان رفتیم تا تحقیق کنیم که چه اتفاقی برای حجت افتاده ولی هر چه پرس و جو کردیم نتیجه ای نگرفتیم. تا انتهای خطی که به اصطلاح دژبانی‌شان مستقر بود رفتیم و تحقیقات کردیم هیچی نمی‌دونستن می‌گفتن اون روز اینجا ولوله ای بوده بعد از اونجا ناامید برگشتیم به اهواز و به معراج شهدا مراجعه کردیم. یک سری اجساد مطهر شهدا داخل سردخانه بود. به ما نشان دادند که شناسایی کنیم که چیزی دستگیرمان نشد بعد از اونجا اومدیم معراج شهدای تهران. آنجا هم نتیجه ای نگرفتیم و برگشتیم شاهرود.

یک نفر بنام آقای شریعتی اهل قلعه نو خرقان هم خدمت اخوی ما بود که ایشان درگروهان دیگری بود. حجت در گروهان دسته بهداری بود و راننده آمبولانس بود.آقای شریعتی موقع مراجعه ما به منطقه در مرخصی بود. دقیق بیاد ندارم که باهاش تماس گرفتم یا حضوری دیدمش. گفت من دو سه روز دیگه می‌خوام برگردم منطقه اونجا تحقیقات می‌کنم بهتون اطلاع میدم. یک هفته بعد نامه نوشت و گفت بچه‌ها گفتند که حجت با آمبولانس برای انتقال مجروح رفته بوده که یک دفعه آمبولانس به محاصره عراقیا در میاد و دیدیم افرادی از داخل آمبولانس پیاده شدند و سوار تانک عراقیا شدند.

ما به استناد همین خبر گفتیم که حتماً حجت اسیر شده اما بعد از گذشت مدتی که مبادله اسرا شروع شد ‌دیدیم اصلاً اسمی از حجت ما نیست اون موقع از سپاه پاسداران می‌رفتن به خانواده‌ها اطلاع می‌دادند و خانواده ها را می‌بردند سمنان پیشواز اسرا ولی به ما هیچ ابلاغی نشد و اسمش رو هم از رسانه نشنیدیم که جزو اسرا باشه. برای استقبال از حجت تهیه دیده بودیم و می خواستیم مجلس مفصلی براش بگیریم.سرانجام با آزادی آخرین اسرا ناامید شدیم. این چشم انتظاری 17 سال طول کشید و در نهایت در سال 1383 از بنیاد شهید آمدند و اطلاع دادند که دیگر اسیری در عراق نمانده و قرار شده که همه افراد مفقودالاثر را شهید اعلام کنند.

در این بخش می توانید تصویر مربوط به بارکد دوبعدی این صفحه را دانلود کنید یا برای نصب روی مکان های منتسب به شهید از قسمت محصولات فرهنگی سایت اقدام به سفارش بارکد فیزیکی نمایید. این بارکد دوبعدی توسط همه گوشی های هوشمند دارای دوربین، قابل اسکن است و افراد با اسکن کردن آن به سادگی وارد این صفحه خواهند شد.

بالا