عبدالحسین عجمی

عبدالحسین عجمی

نام و نام خانوادگی: عبدالحسین عجمی
نام پدر: آقا حسن
تاریخ تولد: 1338/05/01
محل تولد: شاهرود
استان تولد: سمنان
مسئولیت: رزمنده
تاریخ شهادت: 1365/11/18
نام عملیات: پدافندی
محل شهادت: جنوب شلمچه
نحوه شهادت: اصابت ترکش به سینه
وضعیت پیکر: دارد
محل مزار: شاهرود-رویان
کپی لینک صفحه
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

یکم مــرداد ،۱۳۳۸ در روستاي رويان از توابع شهرســتان شاهرود ديده به جهان گشــود. پدرش آقا حســن و مادرش فاطمه نام داشت. قد بلند و رشید بود
مادرش فاطمه همیشه از خدا خواسته بود که پسردار شود و مثل ام وهب او را در راه خدا بدهد.
خداوند بعد از چهار خواهر او را به مادرش هدیه داد. عبدالحسین از همان نوجوانی ارادت زیادی به امام حسین علیه السلام داشت.ایام محرم به ویژه ظهر عاشورا دهنه ی ذوالجناح را می گرفت و با گریه دور نخل می دوید.وقتی شب های محرم در مراسم روضه (تکیه روستا) شرکت می کردکناری می نشست و بی صدا گریه می کرد آنقدر که شانه هایش از گریه زیاد تکان می خورد.
در کارهای کشاورزی روی زمین های پدر و عمویش دوش به دوش آنها کار می کرد و احترام زیادی به بابا و عمو می گذاشت.
اهل محل، فامیل، دوست و آشنا عجیب دوستش داشتند.
تا پايان دوره متوسطه در رشته رياضي فیزیک درس خواند و ديپلم گرفت. بعد از شهادت همسر خواهرش عبدالرحیم بمدت چهار سال برای شش دختر خواهرش پدری کرد و
سال 1364 با دختری پاک و نجیب به نام فاطمه سادات پیمان زناشویی بست. زندگی مشترکشان فقط ده ماه به طول انجامید. حاصل این پیوند مبارک يك پسر بود ولی هیچگاه پدر پسرش را ندید .
روز دوازدهم دی ماه سال ۱۳۶۵ با تیپ قائم آل محمد عازم جبهه شد و سرانجام در هجدهم بهمن سال ۱۳۶۵ در شلمچه بر اثر اصابت تركش به سينه شهيد شد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است

بسم الله الرحمن الرحيم

با سلام و درود بر یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) و نایب برحقش روح خدا و امید محرومان جهان و با سلام به ارواح مطهر شهدا و شفای عاجل مجروحین و مخصوصاً " . گرامی و پدر معلولین جبهه های حق علیه باطل و شفای تمامی مریضان اسلام مادر مهربان پدر و مادر گرامی چنانچه لیاقت قرب الی الله را نصیب این حقیر شد از تمامی اقوام و دوستان و همسایگان و خواهران عزیزم پوزش میطلبم، مخصوصاً از پدر گرامی و مادر مهربانم که نتوانستم دین خود را نسبت آنها انجام بدهم و و دوران پیری عصای دست آنها باشم پدر عزیز و مادر گرامی جداً" از شما پوزش میطلبم و از خدای بزرگ میخواهم که به شما صبر و اجر عنایت بفرماید و پدر و مادر گرامی شما باید بدانید که این دنیا چندان ارزشی ندارد و مانند پلی است که باید به زودی از آن عبور کرد و اگر جای ماندن می بود خداوند بزرگ یگانه محبوب خود حضرت ختمی مرتبت و اوصیاء و جانشین خودش و امام گرانقدر را و تمام اولیاء و صالحین را با حفاظت زیادی در این دنیا نگه می داشت و جای ماندن نیست. خواهران گرامی شما هم خیلی با متانت و با استقامت باشید و صبر را پیشه خود سازید که خداوند صابران را دوست دارد خواهر گرامی حاجیه زهرا استوار باش و در تمام امور به خداوند توکل کن که خداوند به همه چیز آگاه و بیناست و مبلغ ۵۰,۰۰۰ تومان از حاجیه زهرا پیش من است به او بپردازید و ۲ سال نماز و روزه برای [من] بگیرید با فاطمه به خوبی رفتار کنید که تا به حال همه خوش رفتار بوده اید و از شما همسر گرامی هم خیلی خیلی عذر میخواهم که نتوانستم دین خود را نسبت [به] شما ادا نمایم مرا ببخشید دیگر عرضی ندارم خدا یار و یاورتان باشد.

به امید خداوند که پیروزی نهایی را نصیب رزمندگان اسلام نماید. خدانگهدار

1365/11/07حقیر عبدالحسین عجمی

راوی: همرزم شهید

تقریبا نیم ساعت قبل از شهادت عزیز دلم عبدالحسین پشت خاکریز تو جزیره ماهی داخل سنگر نگهبانی زیارتش کردم وقتی مرا دید با آن چهره خندان اما پر از خاک و آن سنگرهای عراقی غمناک خیلی خوشحال شد مرا در بغل گرفت و غرق بوسه کرد من اون شب ماموریت داشتم که پل بین جزیره ماهی و ام الطویل را شناسایی کنم و طول و عرض پل را اندازه بگیرم و گزارش آن را به فرماندهی ارسال کنم که آنها بتوانند لودر بیاورند و برای بچه ها خاکریز قویتر بزنند که خدا را شکر بعداز این اقدام لودر آمد و کار انجام شد رفتن من به جلو برای شناسایی تا برگشت حدود نیم ساعت تا 45 دقیقه طول کشید وقتی برگشتم رفتم سنگر شهید عبدالحسین مجددا خبرشو بگیرم رفقاش گفتند شهید شده این آخرین دیدار من با شهید همیشه خندان بود روحش شاد و راهش پر رهرو باد

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------روایتی دیگر از همرزم دیگر شهید:

عبدالحسین آدم بسیار صبور ، آرام ، مهربان و در حین انجام فعالیت ها جدّی بود. لحظاتی قبل از شهادت پشت خاکریز برای کمک آنقدر دویده بود که تمام بدن و لباس هایش خیس عرق شده بود .

به محض آنکه ترکش خورد با صورت به زمین افتاد و همانجا بینی اش شکست .او را روی شانه ام گذاشتم و به سختی به سمت کمک بُردم بلکه او را به بیمارستان منتقل کنند. دشمن روی سرمان آتش می ریخت .او روی شانه ام بود و من می دویدم قدش بلند بود ، از پشت سرم دست هایش تا زیر کمرم آویزان بود از جلو پاهایش به زمین کشیده می شد و من را به زمین می‌زد هر بار از جا بلند می شدم و باز باهم به زمین می افتادم .او جانی در بدن نداشت و انگار بی هوش بود.در حین دویدن عرق های بدن و لباس هایش هنوز روی من می ریخت.سرانجام به آغوش خدا پر کشید.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

ده پانزده سال پیش بود که دچار بیماری سرطان شدم.برای درمان به مشهد رفتیم. مدتی را آنجا ماندیم.بعد از عمل جراحی ، پزشک از من خواست تا چند روز دیگر من را ببیند.دستم به علت جراحی کنارم مانده بود و اصلا توان حرکتی نداشت.اقوام برای ملاقات آمدند مشهد نزد من و خانواده ام.عصر بود، همه دور هم نشسته بودند و باهم گفتگو می کردند.من هم مشغول استراحت بودم که ناگاه دیدم شهید عبدالحسین انتهای اتاق مقابلم ایستاده است.خواستم بقیه را نیز از حضور او مطلع کنم.نگران شدم مبادا از پیشم برود.با این حال فقط نگاهش کردم. شب هنگام، همه به خواب رفتیم.این بار عبدالحسین ، در خواب به همان شکل و شمایل انتهای اتاق مسافرخانه نزد من آمد و گفت: سیده خانم دستت را بلند کن.گفتم : نمیتوانم ، دستم حرکت نمی کند.دوباره گفت : من دستم را بلند می کنم تو هم مثل من دستت را بلند کن. میتوانی .گفتم نمیتوانم . باز گفت : می گویم دستت را بلند کن همانطور که به عبدالحسین نگاه می کردم دستم را در خواب بالا بردم.وقتی آثار مسرت بخش در چهره او ظاهر شد من نیز از خواب پریدم.
در بیداری دستم بدون درد شروع به حرکت کرد.روز بعد برای معاینه نزد پزشکم رفتم.دکتر داشت برای درمان حرکتی دستم توضیحاتی می داد که در آن حین رو به او گفتم : خانم دکتردستم بدون هیچ دردی حرکت می کند.وقتی پزشک متوجه حرکت عادی دستم شد با تعجّب نگاهی به من و همراهم انداخت و گفت:این دست تا مدت ها قابل حرکت نیست.امکان ندارد !!
چطور ممکن است بدون دارو و درمان اینقدر راحت حرکت کند ؟!!
بلافاصله گفتم : من از شهید شفا گرفتم.

راوی: اقوام شهید عبدالحسین عجمی

در این بخش می توانید تصویر مربوط به بارکد دوبعدی این صفحه را دانلود کنید یا برای نصب روی مکان های منتسب به شهید از قسمت محصولات فرهنگی سایت اقدام به سفارش بارکد فیزیکی نمایید. این بارکد دوبعدی توسط همه گوشی های هوشمند دارای دوربین، قابل اسکن است و افراد با اسکن کردن آن به سادگی وارد این صفحه خواهند شد.

بالا