3101.3

محمدحسین افتخاری

نام و نام خانوادگی: محمدحسین افتخاری
نام پدر: محمد
تاریخ تولد: ۱۳۰۱
محل تولد: شاهرود
استان تولد: سمنان
مسئولیت: امدادگر
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۱۶
نام عملیات: کربلای۴
محل شهادت: جنوب شلمچه
نحوه شهادت: اصابت ترکش
وضعیت پیکر: دارد
محل مزار: گلزار شهدای شاهرود
کپی لینک صفحه
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

شهید حاج محمدحسین افتخاری از زبان پسرش
در سال ۱۳۰۱ در خانواده ای مذهبی در شهر شاهرود به دنیا آمد.پدرش داروساز و داروفروش بود و به همین علت شهید و سه برادرش نیز به همین شغل اشتغال داشتند،متبحّر در فن درمانگری بیماری‌های انسانی و حیوانی و گیاهی، داروخانه برای وی تنها محل کسب نبود بلکه جایگاهی بود برای رسیدگی به فقرا،امر به معروف و نهی از منکر، آموزش و تربیت اسلامی کسانی که به عنوان شاگرد مغازه با ایشان همکاری می کردند و....
در همه امور خیر پیشقدم بود،خوش اخلاق بود و شوخ و خوش مشرب،مقید به نماز اول وقت در مسجد،باسخاوت بود و بی ریا و بااخلاص،تمامی فقرا و درماندگان ویتیمان و بی یاوران شهر و روستاها را می شناخت و برای رسیدگی به آن‌ها برنامه خاصی داشت،تاحد توان کمک های نقدی و غیر نقدی خود را به صورت ناشناس به این گروه می رساند،صله رحم و دستگیری از برخی اقوام که دست تنگ بودند جزو برنامه صبح های جمعه اش بود،در خانه با احترام تمام با همسر و فرزندانش رفتار می کرد و جزو وظایف اولیه خود می دانست که مقداری از امور منزل را انجام دهد،اکثر ایام سال روزه بود و غذایش اندک،بسیار اهل ذکر و تهجد بود،در تمامی شب های جمعه نیمه شب ها از خواب بلند می شد و غسل می کرد و باتضرع تمام نماز حضرت حجت علیه السلام می خواند،مقید به نماز شب و نمازها و اعمال مستحبی بود،هیچ کس نمی توانست در سلام کردن بر او پیشی بگیرد،تمامی ساعات زندگیش طبق برنامه بود،مردم دار بود و مهماندار،عایدات کسب و کارش تنها منحصر به خانواده اش نبود بلکه اکثر آن صرف رسیدگی به فقرا،خانه سازی برای بی خانمان ها،کمک به تهیه جهیزیه بی سرپرستان،تعمیر و تجهیز مساجد شهر و روستا،ارسال کمک های فراوان نقدی و غیر نقدی برای جبهه ها و البته ساختن یک مسجد و خانه عالم مسجد و حسینیه ای برای تبلیغ معارف اسلامی در جوار مسجد.
در یک کلام:عرض زندگی این شهید بزرگوار بسیار بیشتر از طول آن بود و عاقبت همراه داماد عزیزش، شهید محمدعلی عامریان،در تاریخ ۱۶-۱۰-۱۳۶۵ پس از چند بار اعزام به جبهه در عملیات کربلای۴ به فوز عظیم شهادت نائل گردید و البته که تنها شهادت لایق این آزادمرد وارسته خدوم الهی بود.

 

بسم الله الرحمن الرحيم
«يا ايها الذين آمنوا هل ادلكم على تجارة تنجيكم من عذاب اليم* تومنون بالله و رسوله و تجاهدون في سبيل الله باموالكم و انفسكم ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون».
الحمد لله الذي هدانا لهذا وما كنا لنهتدي لولا ان هدانا الله » . درود بی پایان به رسول گرامی حضرت محمد بن عبدالله (ص) و دختر گرامی اش حضرت فاطمه زهرا (س) و دوازده امام بزرگوار که اول آنها حضرت علــى بــن ابیطالب (ع) و آخر آنها حضرت مهدی موعود (عج) است که با نثار جان خود درخت اسلام را آبیاری و بارور نموده و این راه را به پیروان خود آموختند و درود بـی پـایـان بـه آخرین فرزندشان نورچشم ،زهرا حضرت مهدی (عج) که سربازان اسلام را در جبهه های حق علیه باطل یاری میفرمایند و درود به نایب برحقش امام خمینی، که با نالـه هـای نیمـه شبش امام زمان (عج) را به یاری می طلبد ای پروردگار رحیم در این هنگام که به یاری تــو و با استعانت از قرآن کلام مجیدت ارائه طریق خواستم فرمودی:

«ان الله اشترى من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة» خدایا من که خودم را می شناسم چقدر کثیف و
گنه کارم.
             در حشر گر که پرده زکارم برافکنی           گردد سیاه صحنه محشر ز روی من

ای خدای کریم من که خود را لایق چنین فرمایش آیه ای نمیبینم، ولی از آنجایی که تو کریمی و کوه گناه را به کاه فرمانبرداریت میبخشی، لذا با توفیقات تو ای غفور، در راه تو قدم میگذارم امیدوارم دستم را بگیری و مرا از لغزشها نگه داری تا عملم خالصاً لوجه الله باشد، چون میدانم که الکریم اذا وعد وفا» و در قرآنت فرمودی: «ان الله لا يخلف الميعاد». ای خدای ،کریم امیدوارم همانطور که در استخاره آن آیه شریف را ارائه طریق فرمودی و توفیق «الشهادة فی سبیلک» را خالصاً لوجه به این حقيـر مـذنب روسياه عطـا فرمایی و مرا در جوار رحمت خود قرار دهی.
در خاتمه از تمام همشهریان عزیز و فامیل محترم استدعای عفو دارم و از فرزندان عزیز و همسر گرامی ام انتظارم دارم که در نگهداری مسجد ثامن الائمه (ع) و کتابخانه سعی بلیغ بفرمایند و با برپا داشتن اعیاد مذهبی و مراسم سوگواری خامس آل عبا (ع) اسلام را زنده نگه دارند.
والسلام على من اتبع الهدى
محمد حسین افتخاری

خاطراتی منقول از پسر بزرگوار شهید:

چند وصف عینی که خودم از این شهید عالی مقام شاهد بودم و اوصافی که دیگران بیان کردند:
در زمان کودکی گاهی همراه مرحوم پدرم به داروخانه می رفتم،تصادفا ً یک فردی از جلو مغازه عبور می کرد،پدرم می گفت این فرد را ببین، و هرچه پول داخل دخل مغازه داشت در پاکتی می ریخت و می گفت پشت سر این فرد برو و وقتی که اول خیابان دیگر رسید این پاکت را به او بده و هرچه اصرار کرد که چه کسی این را داده است بگو بنده خدایی؛
نیمه شبی به اتفاق مرحوم پدرم به منطقه فقیر نشین شهر رفتیم،درِ کهنه خانه ای از بیرون زنجیر شده بود،خود پدرم زنجیر در را باز کرد و به اتفاق به خانه بسیار تاریکی وارد شدیم،انتهای خانه پیر زنی مفلوک در رختخوابی خوابیده بود ،مرحوم پدرم به دست خودش غذایی را که آورده بود به دهان این پیر زن درمانده چروکیده می داد؛
شب های جمعه طبق معمول همه شب ها مسجد می رفت،ولی وقتی که نمازگزاری در مسجد نبود شروع به خواندن دعای کمیل می کرد و بدون صدا و آرام آرام باران اشک از چشمانش جاری می شد؛
ماه رمضان ها ماه عشق او بود دو ساعت قبل اذان صبح بیدار می شد،ضمن آماده کردن سحری شروع به خواندن دعای ابوحمزه می‌کرد با تضرع و جویباری از اشک و نمازهای مستحبی.
پس از شهادتش صبح پنجشنبه ای سر مزار این عزیز بودم،مرد باشخصیت شیک پوشی کنارم آمد و گفت این شهید با شما نسبتی دارد؟من گفتم پدرم هستند،ایشان گفتند که من ورشکسته بودم و این شهید در زمان حیاتش با کمک هایش مرا از ورشکستگی نجات داد،و البته تا آنجا که من به یاد دارم چند نفر دیگر را هم که به همین سرنوشت گرفتار شده بودند نجات داد؛
مادر شهیدی نقل می کرد که:فرزند شهیدش را به خواب دیده و از او در باره مقامش سوال کرده،این فرزند شهید به مادرش گفته که ما در اینجا هیچ کاره ایم و همه کاره شهید حاج محمد حسین افتخاری است؛
خداوند ما را جزو رهروان این عاشقان مکتب توحید و ولایت علوی و ائمه اطهار علیهم السلام قرار دهد.

از زبان خانم دکتر لاله افتخاری دختر شهید:

پدرم شهید محمدحسین افتخاری، مردی بسیار صبور، باگذشت و بسیار بخشنده بود و چیزی برای ما کم نگذاشت. او داروخانه‌ای داشت که همان داروخانه، پایگاه امر به معروف و نهی از منکر بود. همچنین مسجدی را تأسیس کرد و کنار آن یک مرکز فرهنگی برای بانوان تاسیس شد. پس از شهادتش، جای خالی‌اش نه تنها برای ما بلکه برای مردم هم احساس می‌شد و مردم بسیار بی‌تابی می‌کردند همچنین خاطره‌هایی که از او داشتند، تا سال‌های سال در میان محله برای هم تعریف می‌کردند و نبودش برای تمامی کسانی که ایشان را می‌شناختند یک خلابود.

 

اگر شما در جهت تکمیل این بخش میتوانید به ما کمک کنید و مستنداتی دارید لطفاً برای ما در پیامرسان ایتا به نشانی  44_saba@ ارسال فرمایید تا در سایت بارگزاری گردد.

باتشکر از همکاری شما

 

در این بخش می توانید تصویر مربوط به بارکد دوبعدی این صفحه را دانلود کنید یا برای نصب روی مکان های منتسب به شهید از قسمت محصولات فرهنگی سایت اقدام به سفارش بارکد فیزیکی نمایید. این بارکد دوبعدی توسط همه گوشی های هوشمند دارای دوربین، قابل اسکن است و افراد با اسکن کردن آن به سادگی وارد این صفحه خواهند شد.

بالا