1339.131

فرزین (غلامرضا) فصیح بیکی

نام و نام خانوادگی: رضا (فرزین) فصیح بیکی
نام پدر: عباسعلی
تاریخ تولد: ۱۳۴۳/۰۵/۱۴
محل تولد: شاهرود
استان تولد: سمنان
مسئولیت: فرمانده دسته
تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۰
نام عملیات: بدر
محل شهادت: جنوب شرق دجله
نحوه شهادت: اصابت ترکش تیر به بدن
وضعیت پیکر: دارد
محل مزار: گلزار شهدای شاهرود
کپی لینک صفحه
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

شهید والامقام رضا فصیح بیکی چهاردهم مــرداد ،۱۳۴۳ در شهرســتان شاهرود به دنيا آمد. پدرش عباسعلي، بازنشسته اداره پســت بود و مادرش صديقه نام داشــت. دانش آموز چهارم متوسطه در رشــته اقتصاد بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيســت و ششم اسفند ،۱۳۶۳ با سمت آرپي جي زن در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت تركش به سر و كمر، به فیض عظمای شهادت نائل آمد.

 

همراهان گرامی اگر شما در جهت تکمیل این بخش میتوانید به ما کمک کنید و مستنداتی دارید لطفاً برای ما در پیامرسان ایتا به نشانی  44_saba@ ارسال فرمایید تا در سایت بارگزاری گردد.

باتشکر از همکاری شما

 

بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت نامه اینجانب رضا فصیح بیکی، فرزند عباس علی، که در چهار برگ نوشته شده است.
«اشهد ان لا اله الاّ الله و اشهد انَّ محمدا" رسول الله و اشهد انّ علیاً ولی الله و اوُلاده المعصومین حجج الله »
شهادت می دهم به حقانیت و رهبریت و مرجعیت امام بزرگوارمان خمینی روحی له الفداه.
با سلام بر سالار شهیدان حسین بن علی(ع) که به ما درس آزادگی و شهادت آموخت و 72 تن از اصحابش که با خونشان پرچم خونین اسلام را سرافراز و سربلند نگه داشتند. و با سلام و درود بر منجی بشریت امام زمان(عج) و نایب برحقش خمینی کبیر و با سلام و درود بر شهیدان گرانقدر مان که با خون سرخشان نوید پیروزي را به تمام مسلمین و مستضعفین جهان دادند. و با سلام و درود بر شما امت مسلمان که تا [به] حال از آزمایشات الهی خوب بیرون آمدید. امیدوارم [از این] به بعد نیز از این آزمایشات الهی خوب به درآیید.
اي عزیزان، همه می دانید که روزي خواهیم مرد، پس چرا با مرگی شرافتمندانه، با مرگی که درخور اولیاء خدا یعنی شهادت است نمیریم. البته باید بدانیم که انسان زمانی به این سعادت عظما می تواند دست یابد و خدا این توفیق را شامل حالش نماید که این دنیاي فانی را رها کند البته رها کردن دنیا نیز شرایط دارد که در قرآن و احادیث آمده. حال یکی از این آیه هاي شریف قرآن را بیان می کنیم که می فرماید:
«اي اهل ایمان آیا شما را به تجارتی سودمند که از عذاب دردناك آخرت نجات بخشید دلالت کنم . آن تجارت این است که به خدا و رسول او ایمان آورید و به جان و مال در راه خدا جهاد کنید که این کار از هر تجارتی اگر آگاه باشید براي شما بهتر است»
این تجارت بین بنده و مولاست. خریدار حق تعالی است و فروشنده عبد است. خداوند آمرزش [بهشت] جنّات عدن را می دهد و در برابر جان و مال شما را می خواهد. بنابراین اي عزیزان، فکر می کنم این از عدالت و جوانمردي به دور باشد چیزي را که صاحب آن خداوند و صاحب و مالک آن نیز خداوند تبارك و تعالی می باشد و به صورت امانت در نزد ما می باشد و [ناخوانا] نیز باید به صاحب اصلی آن باز گردد. به معامله و تجارت بگذاریم و در این دنیا که قفسی بیش نیست بمانیم و تن به ذلت دهیم. ما باید چون مولايمان حضرت علی(ع) که فرمود بخدا قسم اگر در میدان جنگ با هزار ضربه شمشیر کشته شوم براي من بهتر است از اینکه در بستر بمیرم، باشیم و مرگ در بستر را ننگ بشماریم. پس اي عزیزان، هرچه زودتر و سریع تر خود را مهیا نمایید. به امید رستگاري و پیروزي و در آخر شهادت براي تمام مسلمین جهان.
و حال چند کلامی با خانواده ارجمندم صحبت دارم:
پدر و مادر عزیزم، شما می دانید که من با شوق و اشتیاق فراوانی در این راه قدم برداشتم و همچنین با آگاهی و بصیرت. بنابراین پدر و مادرم، این را می دانید که درخت نوپاي اسلام خون می خواهد. همچون که در تاریخ مشاهده شد که امام بزرگوارمان حسین بن علی(ع) و 72 تن از اصحابش در روز عاشورا اگر خون خود را نمی دادند هم اکنون اسلام بدین جا نمی رسید. پس حال نیز که پیر جماران باعث شکوفایی این درخت درمملکت ما شده، باید خون ها براي سیراب شدن این درخت ریخته شود و تاکنون بهترین عزیزان این سرزمین خون خود را با شوق و اشتیاق دادند و حال نیز این توفیق و سعادت شامل حال ما شده که خونمان را در راه [ناخوانا] دهیم. پس شما هرگز ناراحت مباشید که چرا تنها اولاد یعنی پسر خودتان را از دست داده اید. مادرم، می دانم که مشقت ها و زحمت های فراوانی کشیده اي ولی به تو مژده می دهم که این قربانی تو، این هدیه تو، در نزد پروردگار مورد قبول شده و همچنین شما پدر عزیز و بزرگوارم. ولی پدر و مادر جان، این موضوع را هرگز فراموش نکنید که دشمن زبون و پست و منافق در کمین هستند و منتظر لحظاتی هستند که به مقاصد شوم خود دست یابند، ولی شما با آگاهی و روحیه خود نگذارید که حتی براي لحظه اي دشمنان خمینی عزیز شاد گرد[ن]د. مادر جان، بخدا قسم که من مدت هاي زیادي در انتظار بودم و انتظار می کشیدم چون هم سنگرانم به لقاء الله بروم و این تنها آرزویم نبود، بلکه آرزو داشتم چون حسین(ع) در روز عاشورا که جسم صد چاکش در زیر پاي اسب هاي کافران بود، جسم من هم نیز در زیر تانک هاي دشمنان بعثی بماند و در آن بیابان هاي غریب باشم تا این که مادر ما مسلمین با پسرش مهدي(عج) بر بالینم بیایند و دخت رسول الله(س) سرم را بر دامن بگیرد و مادر جان، پیش تو از اینکه من غریبم با [ناخوانا] مباش و همچنین شما خواهرانم اگر برادري نداریم که سلاح مرا بگیرد و راهم را ادامه دهد شما خود چون زینب(س) با حجاب خود سلاح به زمین افتاده برادرتان را به دست گیرید و تا آخرین نفس یار و یاور پیر جماران خمینی بت شکن باشید و اگر آرزوي غریبی ام برآورده نشد و جنازه ام را به شهر آوردند، از شماها می خواهم که هر وقت بر سر مزار شهدا آمدید اولا تمام شهداي [ناخوانا] بکنید و در آخر نزد من بیایید و بر سر مزارم نمی گویم اشک نریزید، بلکه شماها نیز چون [ناخوانا] شهداي زمان حسین(ع)، اول بر مظلومیت و بی کسی حمزه سید الشهداء گریان باشید، بعد براي عزیز از دست رفته خودتان و در آخر چند خواسته داشتم که در صورت امکان برایم انجام دهید. حتی اگر لزوم داشت و از جهت مالی مقدور نبود[ید]، هزینه اي که می خواهید صرف یادبود و مراسم من کنید نکنید و تا حد امکان خواسته هایم را برآورده نمایید.
1- مدت 7 سال نماز و روزه، البته این مدت را بدهکار نیستم ولی از جهت اطمینان، شما بدهید.
2- مبلغ پنج هزار تومان به عنوان رد مظالم بدهید که اگر حقی از مومنین و مسلمین پایمال نموده ام بوسیله آن به امید خدا برآورده شود.
3- من از مال شخصی چیزي ندارم. آنچه هست متعلق به پدرم می باشد و خود صاحب اختیار نمی باشم و در صورت امکان مقدور بود خانواده ام به مستضعفین بدهید.
و در آخر، از شما امت حزب الله که در تشییع جنازه این حقیر شرکت نمودید تشکر می کنم و از شماها به خصوص از خانواده هاي محترم شهدا می خواهم که اگر حقی بر گردنم بود و نتوانستم اداء نمایم مرا حلال کنید. و همچنین وابستگان و دوستان و همسایگان آشنایان، اگر از این حقیر بدي یا ناحقی دیده اند مرا حلال نمایند. همچنین پدر و مادر و خواهرانم که خیلی زیاد بر گردنم حق داشتند و من نتوانستم حق آن را از گردنم اداء نمایم، امید آن را دارم که شماها مرا حلال نمایید و از سر تقصیرات من در گذرید. و به امید اینکه خداوند این قربانی را از شما به نحو احسن قبول کرده و مرا با شهداي کربلا محشور نماید.
الحقیر، رضا فصیح بیکی
19/12/1363

 

همراهان گرامی اگر شما در جهت تکمیل این بخش میتوانید به ما کمک کنید و مستنداتی دارید لطفاً برای ما در پیامرسان ایتا به نشانی  44_saba@ ارسال فرمایید تا در سایت بارگزاری گردد.

باتشکر از همکاری شما

 

در این بخش می توانید تصویر مربوط به بارکد دوبعدی این صفحه را دانلود کنید یا برای نصب روی مکان های منتسب به شهید از قسمت محصولات فرهنگی سایت اقدام به سفارش بارکد فیزیکی نمایید. این بارکد دوبعدی توسط همه گوشی های هوشمند دارای دوربین، قابل اسکن است و افراد با اسکن کردن آن به سادگی وارد این صفحه خواهند شد.

بالا