شهید والامقام سعید محمدیون شهريورماه ۱۳۴۵ در شهرستان شاهرود چشم به جهان گشود. پدرش يدالله، نانوا بود و مادرش بلقيس نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه در رشــته تجربی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت. يكم آذر ،۱۳۶۶ با سمت نيروي واحد اطلاعات عمليات در ماووت عراق بر اثر اصابت تركش به سر، به فیض عظمای شهادت نائل آمد
اگر شما در جهت تکمیل این بخش میتوانید به ما کمک کنید و مستنداتی دارید لطفاً برای ما در پیامرسان ایتا به نشانی 44_saba@ ارسال فرمایید تا در سایت بارگزاری گردد.
باتشکر از همکاری شما
بسم الله الرحمن الرحیم
«ان الله اشتري من المومنین انفسهم و اموالهم بانَّ لهم الجنّۀ یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقاً »
« یا ایها الّذین آمنوا اذا لقیتم فئۀً فاثبتوا واذکرواالله کثیراً »
«اي کسانی که ایمان آورده اید وقتی که با گروهی از دشمنان روبرو شدید ثابت قدم باشید و ذکر و یاد خدا بسیار گویید »
ما به پاي عشق سر بنهاده ایم مسلخ عشاق کو؟ آماده ایم!
آنکه از مردن بترسد مرد نیست آنکه با مردن در افتد کیست؟ کیست؟
آه ما را سر ببرید اي ددان این بود آیین مرگ عابدان
با توجه به اهمیت داده شده به وصیت در وقت مرگ لازم دیدم تا قلم را برداشته و نکاتی چند که لازم به تذکر است را یادآوري کنم.
بنام خدا، بنام آنکه همه چیز از اوست، به نام آن که زنده به اوییم و بنام آنکه زندگیم در جهت او و به خاطر اوست و بودنم از او و رفتنم از اوست، یادم و جانم و معشوقم اوست، معبود و مقصود و مرادم اوست، احساس می کنم با قلبم و با ذره ذره وجودم و اما بیانش نتوان کرد.حمد و سپاس بی کران خداوند یکتا و قادر متعال که سرچشمه تمامی رحمتها و برکت هاست و اوست که به ما جان را عطا کرده و طریق جان باختن را نیز آموختمان و خود مشتري آن شد و بهایش را جوار رحمت حق قرار داد.
با سلام و درود به حضرت مهدي(عج) که یاري دهنده تمامی مسلمین است و با درود بر نایب برحقش امام خمینی روحی له الفدا که به درستی نعمتی بس بزرگ براي ما مسلمانان است و با درود به روان پاك شهدایی که هم چون مرغ پرپر در خون خود غلتیدند تا نگهدارنده اسلام و گسترش دهنده آن در تمامی جهان باشند.
اکنون ما هرچه داریم در درجه اول از لطف خداوند است که ما را براي زنده کردن دوباره اسلام برگزید و در درجه دوم نعمت رهبري و ایثار و از خود گذشتگی شهدایی که خون خویش را مشتاقانه در پاي نهال اسلام ریختند. این خون ابا عبدالله(ع) و خون این شهدا است که اسلام را تا به امروز نگه داشته است و آنقدر باید از این خونها بریزد که صاحب اصلی، حضرت بقیۀ الله، بیاید و پرچم را بدست بگیرد، این راه عاشقانی را می طلبد که جان را به کف گیرند.
(بارالهی، تو آگاهی که تلاش و پیکار ما نه از آن جهت است که به پایگاه قدرتی برسیم و یا چیزي از کالاي بی ارزش دنیا به چنگ آوریم بلکه فقط بر این جهت است که دین تو را یاري کنیم و در تمامی جهان گسترش دهیم و تا آخرین قطره خونمان را در این جهت می ریزیم).
شوریده نباشد آن که از سر ترسد عاشق نبود آن که ز خنجر ترسد
اینرا بدانید که انسان یکبار بیشتر نمی میرد و چه بهتر این مردن در راه الله با شد وچنین انسانی، هرگز خود را تنها و بی پناه، سرگردان و پوچ و بی ارزش نمی داند بلکه خود را ذره اي بی انتها و وابسته به ابدیتی بی پایان و عظمتی باشکوه و با کمالی بی غایت و بی نهایت دوست داشتنی می یابد و او خود را موجودي می بیند وابسته به ابدیت با پیوندي جاودانه و او موجودي است که هرگز به نابودي کشیده نمی شود و حتی مرگ او در حقیقت دوره جدیدي از حیات اوست.
این کاروان عاشقان را می طلبد. اي کسانیکه تعهد اسلامی داد ه اید و خود را مسلمان و پیرو خط امام می دانید، آگاه باشید که امروز روز آزمایش است و صحنه صحنۀ عا شورا.
آنان که در این راه صادقانه پا برجا بودند، در روز عاشورا با حسین(ع) ماندند و یکایک تا آخرین نفر و تا آخرین نفس جنگیدند و به شهادت رسیدند، آنها کسانی بودند که شهادت را شیرین تر از عسل می دانستند و بدانید که امروز نیز صحنه صحنۀ عاشوراست و توصیه ام به شما این است که تا خون در بدن دارید، دست از یاري امام خمینی، نایت امام زمان(عج) برندارید و از تمامی شما می خواهم که با اطاعت از امام ، این بزرگ مرد عالم بشریت که فقط براي خدا رسالت خود را انجام می دهد، یاري دهنده باشید تا انشاءالله اسلام در سرتاسر جهان حاکم گردد. پس بر ما واجب است که تمامی حرکاتمان را دقیقا" مطابق با فتوا و احکام و رهنمودهاي ایشان انجام دهیم و به اصطلاح مسلمانی واقع بین باشیم که هرگونه انحراف از خط ولایت فقیه بیرون شدن از صراط مستقیم الهی و افتادن به راه ضلالت و گمراهی است و بدانید که شهیدان در زیر پرچم ولایت زیستند و به فرمان ولایت به لقا یار شتافتند. پس مبادا که از تحت امر ولایت خارج شوید که ولایت ستون و استوانه دین است.
همیشه گوش به فرمان امام باشید و از این نعمت گران بها، که خداوند نصیب ما کرده است، حداکثر استفاده را بنمایید و همان طوري که امام بزرگوار می فرمایند چشم و امید من به شما جوانان است و ما نیز او را تنها نگذاشته و تا آخر یار و یاور او باشیم و این خط سرخ را که 1400 سال است که ادامه دارد تا آخر ادامه دهیم. این را هم بگویم که ما این راه را آگاهانه انتخاب کردیم و آن را به عنوان یک وظیفه انجام م بدهیم.
و اما در این زمان که شهیدانی بس والامقام تقدیم اسلام می کنیم ، چرا باید چنین باشد که بعضی از مسئولین خود در شناخت خط امام یا تردید دارند و یا توانایی حرکت در آن خط الهی را ندارند و عده اي که در این جامعه اسلامی مسئولیتی دارند به همدیگر به صورت خصم می نگرند و در مقابل هم جبهه می گیرند و نیز بعضی از این افراد برخلاف مکتب و امام، مصلحت را بر حقیقت ترجیح می دهند و از گروههاي مشرك و منافق پشتیبانی می کنند.
خواهران عزیزم، مرا ببخشید که نتوانستم برادر خوبی براي شما باشم . از شما می خواهم حجاب و عفت و پاکدامنی را سرلوحه زندگی خودتان قرار دهید و همیشه فاطمه وار و زینب گونه زندگی و مبارزه کنید و فرزندانی علی گونه و زینب وار تحویل جامعه دهید که همین فرزندان شما هستند که در آینده باید اسلام و امام زمان را یاري کنند.
برادران بزرگوارم، از شما می خواهم در هر جا و مقامی که هستید براي حفظ اسلام و گسترش آن بکوشید و نگذارید توسط بعضی از افراد ناباب که مسئولیتی در این جامعه دارند حق یک عده از مردم پایمال شود و از شما برادران گرامیم می خواهم که در گرفتن حق مظلوم از ظالم بکوشید و در همه کارهایتان سخنان امام را سرلوحه کارهایتان قرار دهید.
از حضور پدر و مادر عزیزم، که براي من رنج هاي زیادي متحمل شدند و در مقابل همه اینها جز ناسپاسی از من چیز دیگري ندیدند، عذر می خواهم و امیدوارم مرا عفو کنند و از اینکه نتوانستم براي آنها کاري کنم و وظیفه خود را نسبت به آنها اد ا کنم شرمنده ام. امیدوارم خداوند شما را در قیامت در جوار رحمت حق تعالی با شهدا محشور سازد و از شما می خواهم در نمازها و دعاهایتان از خداوند براي من طلب مغفرت و آمرزش کنید.
از همه شما می خواهم که از خانواده شهدا علی الخصوص خانواده دایی و خانواده عمه یادتان نرود و حتما براي این دو شهید عزیز (حسین امینیان، حسین رنجبر) مجلس دعا و قرآن برگزار کنید و به خانواده این دو شهید عزیز بگویید من تا آنجا که توانستم راه تمامی شهدا و علی الخصوص راه این دو شهید عزیز را ادامه (دادم) و نگذاشتم اسلحه آنها بر زمین بماند و از تمام دوستانم می خواهم از این به بعد هم آنها نگذارند اسلحه شهدا بر زمین بماند.
در آخر، از دو روحانی مبارز گردان دایی رضا بسطامی و دایی غلام قندهاري کمال تشکر را می کنم، از اینکه راهنماهاي خوبی در این راه برایم بودند . از خداوند متعال خواستارم طاعات مخلصانه تمامی بندگان خالصش را مقبول درگاهش قرار دهد. به امید پیروزي جبهه هاي حق بر تمامی کفر و نفاق و به امید برقراري حکومت جهانی بقیۀالله(عج).
« و من الله التوفیق »
به امید پیروزي اسلام بر کفر جهانی.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدي(عج) خمینی را نگه دار.
سعید محمدیون
1365/10/19
راوی همرزم شهید،مجید صباغان:
صبح روز عملیات نصر 8 که گردان کربلا روی ارتفاع گرده رش عمل کرده و آنجا را فتح کرده بود تپه را به واحد پدافند کننده دیگری تحویل داد و تقریباً همه نیروها بدستور فرماندهی تپه را ترک کرده بودند که در آخرین لحظات حسین قنبریان فرمانده گردان به شهید سعید که پیک ایشان بود دستور داد تا سنگرهای تپه و کانالها را چک کند تا کسی از نیروهای گردان کربلا باقی نمانده باشند که سعید بدنبال نفرات احتمالی باقیمانده میرود و ناگهان با انفجار خمپاره ای از ناحیه سر با ترکشی کوچک زخمی می شود. برای انتقال سعید درخواست هلی کوپتر می شود. سعید را بهمراه امدادگر گردان برادر رمضان دارخال سوار هلی کوپتر می کنند تا به بیمارستانی در تبریز برسانند. سرانجام سعید که به کما رفته بود در بیمارستان تبریز بسوی کوی یار پر می کشد تا به یاران سفر کرده اش برسد.
یادش جاودان و راهش پر رهرو باد.
شادی روحش صلوات
اگر شما در جهت تکمیل این بخش میتوانید به ما کمک کنید و مستنداتی دارید لطفاً برای ما در پیامرسان ایتا به نشانی 44_saba@ ارسال فرمایید تا در سایت بارگزاری گردد.
باتشکر از همکاری شما
شاهرود- پارک علم و فناوری استان سمنان
آیدی ایتا: jalalibme@
شنبه _ پنجشنبه : 7:00 - 16:00
کلیه حقوق این سایت متعلق به گروه جهادی نصرا میباشد.
