460.1

مجید یونسیان

نام و نام خانوادگی: مجید یونسیان
نام پدر: عباسعلی
تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۱۲/۱۲
محل تولد: شاهرود
استان تولد: سمنان
مسئولیت: رزمنده
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۰۸/۱۱
نام عملیات: محرم
محل شهادت: جنوب عین خوش
نحوه شهادت: اصابت ترکش به سر
وضعیت پیکر: دارد
محل مزار: گلزار شهدای شاهرود
کپی لینک صفحه
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

شهید مجید یونسیان از بسیجیان نوجوان گردان کربلا در لشگر ۱۷ علی ابن ابيطالب (ع)  متولد۱۲ اسفند سال 1345 در خانواده‌ای متدین در شهرستان شاهرود به دنیا آمد و پرورش یافت، پدرش عباسعلی راننده و مادرش زهرا نام داشت، در نوجوانی مهربان و بسیار متعهد و مسئولیت‌پذیر بود و با وجود سن و سال کمی که داشت، در نزد دوستان و اطرافیان محبوب بود.مجید بسیجی وارسته و از جان گذشته ای بود که سبک معرفتی دلپذیری داشت و بسیار دوست داشتنی بود

در حالی که دانش‌آموز و ورزشکار رشته بسکتبال بود، با دستکاری شناسنامه خود از طرف سپاه شاهرود، تیپ امام حسین(ع) به جبهه اعزام شد و چندین ماه با وجود جثه کوچک، در دفاع از وطن نقش‌آفرینی کرد.این شهید جلیل القدر پس از نزدیک به پنج ماه دفاع از وطن، سرانجام در یازدهم آبان ۱۳۶۱ در حالی که ۱۶ سال بیشتر نداشت، در عملیات محرم بر اثر اصابت ترکش به سر در سن ۱۶ سالگی در عین‌خوش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 

اگر شما در جهت تکمیل این بخش میتوانید به ما کمک کنید و مستنداتی دارید لطفاً برای ما در پیامرسان ایتا به نشانی  44_saba@ ارسال فرمایید تا در سایت بارگزاری گردد.

باتشکر از همکاری شما

بسم الله الرحمن الرحيم

ماذا وجد من فقدك و ما الذي فقد من وجدك».
چه یافت آن کس تو را گم کرد؟ و چه گم کرد آن کس که تو را یافت؟
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست به هوای سر کویش پرو بالی بزنم

برادران خواهران گرامی و مسلمان آرزوی من هم همچون شهدای دیگر این است که برادران و خواهران مسلمان روزی در قدس و کربلا نماز به پا داشته و این دعا را نیز برای شهدا کنند.
خدایا، شهیدان ما را در جوار شهیدان کربلا و در جوار حسینیان قرار بده از معلمان و دوستانم اگر موجب ناراحتی خاطر آنان گشته ام، تقاضا دارم که مرا بخشیده و حلال کنند. از پدر و مادر و برادران و تمامی آشنایان و دوستانم تقاضا دارم که هیچ گاه با دیدن اشکالاتی در این انقلاب [است] . سست نشده و دعا برای امام خویش را فراموش نکرده و اسلحه این شهیدان به خون غلطیده را بر زمین نگذاشته و با دشمنان اسلام و مستضعفین به جهاد برخیزند و بعد از جهاد اصغر به جهاد اکبر خویش که خیلی مهم تر است نیز بپردازند و به یاد این گفته قرآن مجید باشند که میفرماید: بی شک کسی نجات یافت و رستگار شد که به تصفیه نفس و روح خویش پرداخت و کسی بدبخت و زیانکار شد که آن را آلوده ساخت
امیدوارم وقتی که شهید میشوم چون من به آرزوی دیرینه ام می رسم، هموطنان عزیزم، پیرمردان و پیرزنان هموطنم و مسلمانم نیز به آرزوی خویش رسیده و بتوانند در کربلا و قدس گرامی نماز به پای دارند.
به امید آزادی تمامی مستضعفین از زیر یوغ جهانی
والسلام
[وصیت نامه ای دیگر]

بسم رب الشهداء و الصدقين

بهشت زیر پای مادران است
به نام خداوند و به یاد تمامی شهدای در راهش و با درود بیکران بر امام زمان مهدی موعود (عج) و یا درود بر نایبش این ابر مرد قرن و این بنیانگذار جمهوری اسلامی در ایران و تمامی جهان در عصر حاضر
«والذين هاجروا في سبيل الله ثم قتلوا اوماتوا ليرزقنهم الله رزقا حسناً و ان الله لهـو خـيـر الرازقين»
و آنان که در راه رضای خدا از وطن خود هجرت گزیده و در این راه کشته شدند یا مرگشان فرا رسید البته خدا رزق و روزی نیکویی در بهشت ابدی نصیبشان می گرداند که همانا خدا بهترین روزی دهندگان است.
در شروع سخنم به شما والدین عزیزم عرض میکنم خدا میداند که خجالت میکشم؛ هم اکنون درباره شما قلمم را بر روی این کاغذ بیاورم سلام بر شما پدر و مادر عزیز که در قرآن خداوند کریم این چنین اجر و عزت و مقام و مرتبه دارید.پدر و مادری که یک عمر برایم زحمت کشیدید تا مرا به این حد رساندید، اما خودم قبول دارم که حتی موفق نشده ام در تمام عمرم جبران یک لحظه از محبت های شما را کرده باشم. ولی هم اکنون از صمیم قلب از شما طلب بخشش و التماس دعا دارم. امیدوارم که از اشتباهاتم گذشته و مرا در درگاه خداوندی حلال کنید تا خداوند نیز مرا در آخرت ببخشد و من هم سعی میکنم تا جواب شماها را هر چند در این دنیا خجالت زده ام اما شاید به امید خدا در آن دنیا بتوانم قسمتی از این زحمات را جبران کنم البته جداً فکر نمی کردم که لایق قسمت کمی هم از این درجه ی الهی باشم و نمیتوانم خودم را با شهیدانی همچون شريف و غیره برابر سازم.

این را می نویسم، اولاً برای همین که توضیح دادم و برای طلب بخشش اول از شما و بعد به امید بخشیدن و گذشتن از گناهانم توسط خداوند به واسطه دعاهای شما والدین عزیزم؛ و چند وصیت در رابطه با رسیدها و چیزهای دیگر و نمازها و غیره البته قبل از هر چیزی این را بگویم که خوشحالم از اینکه شما موفق شدید در این راه امانتی را که از خالق خود گرفته بودید در راه خود او هدیه کنید و این خود کمک به سزا و بزرگی در آخرت به شما کرده و دست شما را این ثواب شما در آخرت خواهد گرفت. پس هر لحظه شکر کنید خدا را و دعا کنید فرزندتان رادر رابطه با نمازها و روزه هایم مطمئن نیستم ولی برای احتیاط ممکن است که چند روزی نماز قضا داشته باشم خواهش میکنم اگر ممکن است در حدود یک ماه برایم نماز بخوانید روزه هم آن موقع که با محسن شریف آمده بودیم، در حدود 15 روز از ماه رمضان روزه ام از بین رفته است. التماس دعایش به دست شما است.
وسیله ای که ندارم همه از زحمات تو پدر عزیز و تو مادرم میباشد. اگر احتیاجی نبود و می توانستید پول موتور گازی را نیز در راه مستمندان و مستضعفان بدهید، که شاید خدا از تقصیراتم بگذرد. هر چقدری که بود و شد و لازم نداشتید.
التماس دعای فراوانی دارم که شاید خداوند هم از من بگذرد. از شما پدر و مادر عزیزم، همچنین برادرانم و تمامی آشنایان طلب بخشش دارم
مجید یونسیان، اهواز 61/6/23

[وصیت نامه ای دیگر]

بسم الله الرحمن الرحيم

با درود به ولی عصر و امام زمان (عج) مهدی موعود این بازساز همیشه زنده تاریخ و با سلام به رهبر کبیر انقلاب و نایب بر حقش خمینی کبیر و با توکل بر دوازده امام و چهارده معصوم پاک و والای مقام انسانیت و با یاد حسین بن علی(ع) این شیر مرد تاریخ و این معلم کبیر اسلام و قرآن و این معلم دلاوری و مردانگی راستین. در آغاز این جمله را با معنای میگویم که انالله و انا الیه راجعون»، «همه از خداییم و به سوی او برمی گردیم. با تشکر از پدر و مادر عزیز و مهربانم که توانستند مرا تربیت کرده و به همان کسی که مرا از او به امانت گرفته بودند توانستند که امانت خود را به صاحبش برگردانند.
البته کمی شرم دارم که با توجه به شهیدانی همچون فرمانده عزیزم محسن شریف و مجید شریف و برادرم محمد حسن محمدی و عبدالله مرزبان و حسین بیدگلی و شهدای دیگر نام من را نیز برابر آن شهدای مخلص خدا بگذارند.
امیدوارم که بعد از من برادرانم و تمامی ملت مسلمان ،ایران، بالاخص شما مردم امامشهر راه من یعنی راه امام را ادامه داده و اسلحه شهیدان را برداشته و از راه کربلا و بصره وارد بیت المقدس شده و اسلام را در جهان سرافراز ساخته و زمینه ظهور حجة ابن الحسن امام مهدی (عج) را فراهم سازید.
از پدر و مادر عزیزم فامیلهای مهربان و گرامی ام و تمامی دوستان و برادران و هم وطنانم تقاضا دارم که اگر خدای نکرده از من ناراحتی دیده اند، مرا ببخشند و حلالم کنند و از شما تقاضا دارم که به جای گریه کردن که به جای گریه کردن مرا دعا کنید. تا شاید با پاکی قلب شما خدا هم لطف و نظری به این بنده خود کند گناهان مرا ببخشد و مرا در جوار شهیدان دیگر و تمام شهیدان را در جوار شهیدان کربلا قرار دهد.
برادران و خواهران گرامی از شما عاجزانه تقاضا میکنم که خودتان از این انقلاب که با خون چندین هزار از جوانان پاک و نونهال به این مرحله رسیده است. حفاظت کنید و با کمک خودتان کسانی که میخواهند با هر لباسی و در هر مقامی به این انقلاب خیانت کنند را، به امید خدا اگر قابل هدایتند هدایت و اگر قابل هدایت نیستند، نیست و نابود بگردانید.
بار خدایا رزمندگان عزیز ما را موفق کن که در کربلا و قدس نماز جمعه را به امامت روح خدا برگزار کنند. الهی انقلاب بزرگ ما را به انقلاب مهدی (عج) متصل بگردان و رهبر ما را تا ظهور آن حضرت ،نگهدار خدایا ریشه کفار و منافقین را در هر لباسی و هر مقامی هستندبرانداز.

مادر شهید نقل میکند، مجید از اول انتخاب شده بود و من خواب دیدیم که به من گفتند این شهید آینده روشن و درخشانی دارد و از آن روز من منتظر این آینده روشن بودم تا جنگ شروع شد و گفت می خواهم جبهه بروم.برای اینکه جبهه برود گفت حتی اجازه شما هم شرط نیست و چون شناسنامه اش را دست کاری کرد گفتم از نظر شرعی درست نیست که در جواب گفت امام فرمان داده همه جبهه بروند.پدرش هم اوایل اجازه رفتن مجید را به جبهه نمی داد اما او با پدرش صحبت کرد و او را قانع کرد که حتی پدرش هم باید به جبهه برود که پدرش نیز اینکار را کرد و جبهه رفت.مجید دو مرحله به جبهه اعزام شد، در مرحله اول کردستان رفت و در مرحله دوم عملیات محرم اعزام شد که در این مرحله قرار نبود برود اما اعزام شد و من همان زمان که به جبهه رفت دلم خبر کرد که مجید شهید می شود....

××××

دوست و همرزم شهید جناب آقای قزوینی در مورد شهید مجید یونسیان اینگونه روایت میکنند

مجید  انقلاب اسلامی را مانند ناموس خود دوست داشت و عشق و علاقه به نظام و ولایت داشت و با سن کم خود همیشه علاقه داشت در برنامه ها مختلف شرکت کند و با حضور خود از انقلاب اسلامی دفاع کند.برای رفتن به جبهه بسیار علاقمند بود و دیگران را نیز تشویق به حضور در جبهه می نمود و تمام تلاش خود را در این مسیر معطوف کرده بود و با سن و قد کوتاهش توانست با دستکاری شناسنامه و رضایت والدین به جبهه بیاید،مجید قدرت جذب بالایی داشت و بسیار شیرین سخن می گفت و با سخنان خود افراد را مجذوب خود می کرد و با این رفتار و برخورد بسیاری را همراه خود کرد تا در جبهه حاضر شوند.

××××

شب عملیات و شهادت شهید والامقام مجید یونسیان به نقل از دوست و همرزم شهید جانباز سرافراز فرزاد نظری

ما نگران نور مهتاب بودیم که با این روشنایی اش باعث شود ‌ دشمن قبل از رسیدن به خط ما رو ببیند .
شب عملیات بخواست خداوند طوری شد که با آمدن ابرهای بسیار سیاه روشنایی روز را هم پنهان میکرد، چه برسد به شب سیاه! سریع ما را به یک ستون کردند و حرکت دادند‌. باران شدیدی هم شروع به بارش کرد.
رود خانه ای در مسیر حرکت ما بود که قرار بود عمق آن حداقل تا زیر زانو باشد ولی به علت بارندگی زیاد رودخانه طغیان کرده بود. رودخانه ای که می بایست کم‌ عمق باشد، با بارش شدید باران، فشار آب آنقدر زیاد شده بود که آب رودخانه ما رو با خودش میبرد.با طنابی که با تدبیر فرماندهان طنابی به آن طرف رودخانه بردند که مجید آن را به آنطرف رودخانه برده بود نیروهایی که کم سن تر بودند را همراه با بقیه رزمندگان به آنسوی رودخانه هدایت کردند. همه در یک‌ ستون از آب خارج شدیم و زیر آتش شدید دشمن شروع به دویدن کردیم،صدای ناله هم سنگرانم بگوش میرسید. بمانند برگ خزان به زمین می افتادند و شهید می شدند.
به فاصله ای نه چندان دور از هم مجید یونسیان با اصابت گلوله و محمد علی کاظمی از ناحیه سر مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و بشهادت رسیدند.
تا رسیدن به خاکریزهای خودمان یکی دوبار راه رو گم کردیم. وقتی به آنجا رسیدیم رفتم کمی پشت خاکریز استراحت کنم که دوست بسیار خوبم هادی یونسیان رو دیدم، یکدفعه بیاد برادرشهیدش مجید افتادم. نمیدانستم چطور خبرشهادت برادرش را به او بدهم وقتی کنارش نشستم خودش با لبخندی غم انگیز گفت: رفیقت هم شهید شد.... اشک توی چشمانم حلقه زد. نمیدانم بمن آب یا آبمیوه ای داد و‌ اشاره به سنگری کرد که بروم اونجا و تا موقع برگشت به مقر کمی استراحت کنم.

.....حال وهواے عجیبے در اردوگاه برقراربود توصیف آن کارے بس مشکل است.فضای بسیار معنوی در روزها داخل  و در شبها بیرون چادرها حاکم بود. براے اولین بار بود که در یڪ عملیات از این شهر چهل شهید باهم به شهادت رسیدند.

 

در این بخش می توانید تصویر مربوط به بارکد دوبعدی این صفحه را دانلود کنید یا برای نصب روی مکان های منتسب به شهید از قسمت محصولات فرهنگی سایت اقدام به سفارش بارکد فیزیکی نمایید. این بارکد دوبعدی توسط همه گوشی های هوشمند دارای دوربین، قابل اسکن است و افراد با اسکن کردن آن به سادگی وارد این صفحه خواهند شد.

بالا