Capture

محمدمهدی حلوانی

نام و نام خانوادگی: محمدمهدی حلوانی
نام پدر: محمد
تاریخ تولد: ۱۳۴۷/۱۱/۱۵
محل تولد: مینودشت
استان تولد: گلستان
مسئولیت: معاون دسته
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۳
نام عملیات: کربلای۴
محل شهادت: جنوب شلمچه
نحوه شهادت: اصابت ترکش به سر
وضعیت پیکر: دارد
محل مزار: گلزار شهدای شاهرود
کپی لینک صفحه
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

شهید محمدمهدی حلوانی در 15 بهمن۱۳۴۷در شهرستان مينودشــت ديده به جهان گشود. پدرش محمد، پارچه فــروش بود و مادرش فاطمه نام داشــت. دانش آموز چهارم متوســطه در رشته مكانيك بود. به عنوان بسيجي به جبهه رفت. سوم دي ۱۳۶۵ با سمت معاون دسته درعملیات کربلای چهار در جنوب شلمچه بر اثر اصابت تركش به ســر، صورت و گردن،به فیض شهادت نائل آمد.

 

اگر شما در جهت تکمیل این بخش میتوانید به ما کمک کنید و مستنداتی دارید لطفاً برای ما در پیامرسان ایتا به نشانی  44_saba@ ارسال فرمایید تا در سایت بارگزاری گردد.

باتشکر از همکاری شما

بسم رب الشهداء و الصديقين
حمد و سپاس خداوند تعالی را که به این بنده حقیر نعمتهای زیاد عطا کرد و از جمله نعمت های بزرگ خدا نعمت زندگی و داشتن دینی الهی و شیعه محمد ( ص) و علی (ع) و فرزندان اطهرش بودن را عطا کرد نعمت زندگی در میان پدر و مادری که راضی شدند فرزندشان به جبهه ها برود و اگر لایق باشد و توفیق پیوستن به لقاءاش را بدهد عطا کرد.
حمد و سپاس آن معبود و مسجود آن ملجاء و پناه آن روضه که امید آنکه وجود ما ز او می باشد موجود که به این بنده حقیر توفیق جهاد داد و او یگانه آگاه بر نیت من است.
ای خدایم ای پناهم به عزت و جلالت که جز برای تو و در راه تو این جهاد من نبود و نهایت آرزوی من چیزی جز شهادت نبود و درود بر رسولی که راه هدایت را به عالم آموخت آنکه جانم هست و قلبم است آنکه هر چه او از نیکیهایش و ذکرش بگوییم کم است و درود بر علی والامقام(ع) و درود خالص به فاطمه زهرا (س) و فرزندانش از حسن مجتبی (ع) تا صاحب زمان (عج) و نایب بر حقش مرجع اکبر امام امت و یارانش و تمام پیروان خط خدا و ولایت وصیت خود را با شما میگویم
ابتدا سخنی با آنها که با ما در ستیزند و در نبردند میگویم که هان ای دشمنان خدا دشمنان انقلاب اسلامی آگاه باشید که ملت ما در پیروی از خط شهدایشان خط اسلامشان تا آخرین قطره خون حاضرند جانشان را که عزیزترین و گرانبهاترین چیزشان است فدا کنند این نه شعار است بلکه به مرحله عمل رسیده است و ما این را در جبهه ها نشان داده ایم شما در میان اقیانوس مردم حق پرست و مسلمان جان بر کف غرق خواهید شد و من از خدای خود می خواهم که در راهش و برایش سرم چون حسین (ع) قطع گردد چون عباس (ع) و چون دستغیب دست های من قطع گردد پاهایم را در راهش قطع کند چشمهایم در راهش کور شوند قلبم در راهش پاره پاره شود و آنگونه که او میخواهد به سویش رجعت کنم این جان ناقابل است که فدای او گردد.
خدا به من صد جان بدهد من فدایش کنم دشمن بداند همه ملت اسلام همین طور عقیده دارند از ملت مسلمان میخواهم که خط رهبری را رها نکنند که حدیثی است که می فرماید(اساس اسلام بر پنج چیز است نماز، زکوة، روزه و ولایت و خوانده نشده کسی به تکلیفی مانند ولایت) آری چیزی چون ولایت اهمیت ندارد .
و وصیت دیگری که دارم پدر و مادران به هیچ عنوان و تحت هیچ بهانه ای از آمدن فرزندانشان به جبهه ها جلوگیری نکنند بعضی با عنوان اینکه فرزندشان از مدرسه و درس می خواهد فرار کند جلوی آمدن فرزندنشان را بگیرند و الله مسئولند و آن دنیا باید جواب بدهند. امروز هیچ امری مهم تر از این جنگ نیست چون طبق فرمایش امام عزت و شرف ما در گرو همین جنگ است مطلب دیگر به پدر و مادر که سربلند شوید که در راه خدا فرزندتان شهید شده است چون سعادت دنیا و عقبی برای شما در همین است.
خواهرانم سعی کنید زینب وار در صحنه باشید برادرانم سعی کنید در راه خدا [ناخوانا] ریا و عجب و غرور در کارهایتان نباشد. رضا اگر میخواهی طلبه شوی و دانشگاه امام صادق وارد شوی به حال خودت نگاه کن که اگر در این راه قدم برمیداری طلبه خوبی شوی وگرنه اگر [ناخوانا] نشوی و برای خدا در این راه گام برنداری و از روی هوی [ناخوانا]شد طلبه نشوی بیشتر خدمت کرده اید.
پدر و مادرم از احمد برادر عزیزم [ناخوانا] و او را خوب پرورش دهید و تو ای علی سعی کن دائماً در [ناخوانا] باشی و پاسدار خوب امام زمان در آینده بشوی و وصیت دیگر من [ناخوانا] عزیزم این است که در این مصیبت صبر داشته باشند.و وصیت دیگر اینکه [ناخوانا] یا بی تفاوت نسبت به این انقلاب است. اگر جنازه ام آمــد حــق ندارد [.-] و مراسمی که برپا میشود شرکت کند و اگر جلوی شرکتشان را نگیرید مسئولید و آن دنیا باید جوابگو باشید این افراد میخواهند نزدیک ترین فامیلها مثل عمه و غیره باشند یا افرادی عادی در خاتمه باید بگویم که در دفعه اول آموزش یازده روز روزه قضا دارم که فرصت نشده بگیرم که تقاضا دارم اقدامات لازم به عمل آورید من در این مدت از عمرم او ظلم هایی در حق بندگان خدا انجام داده ام که به بزرگواری خودشان ببخشند و من همۀ آنها را که احیاناً در حق من خلافی کرده اند می بخشم تا شاید خدا از این بابت من سراپا تقصیر را ببخشاید.
این بود وصیت نامه بنده سراپا تقصیر خدا. محمدمهدی حلوانی فرزند محمد دارای شناسنامه شماره 112 متولد 1347 به شما بندگان بزرگوار خدا با التماس عفو بخشش خطاها از جانب شما در حق این بنده سراپا تقصیر.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
محمدمهدی حلوانی
1362/11/26

 

ماجرای لحظه شهادت شهید حلوانی:

شهید حلوانی در عملیان کربلای چهار معاون دسته ما یعنی معاون شهید محمود بیاریان بود.

هر دوشهید اهل تهجد و نماز شب بودند و در عملیات کربلای چهار به شهادت رسیدند.

شهید حلوانی پسری مودب و کم حرف بود، طوری که گاهی اوقات فراموش می کردم که معاون دسته ماست و اصلا حضور دارد.

از مقر سیاه چادرهای دزفول چیز زیادی بیاد ندارم ولی وقتی برای عملیات کربلای چهار عازم اهواز شدیم حضور این دوفرمانده مومن و با اخلاص دلگرمی همه اعضای دسته بود.

بعد از حرکت از دزفول به اهواز رسیدیم و پس از صرف ناهار که موجب مسمومیت کل گردان شد به سمت خرمشهر حرکت کردیم و صبح روز بعد در خط مقدم و خاکریز دوجداره مستقر شدیم.

شهید حلوانی و بیاریان همه بچه هارو پشت خط سامان دادند و دو به دو مستقر کردن قرار بود هر دو نفر یک سنگر موقت آماده کنند و در آن مستقر شوند، زیرا غروب باید حرکت می کردیم تا در زمان مقرر به خط دشمن می زدیم.

همه رزمنده ها با سر نیزه و دست خالی چاله ای کم عمق برای استراحت تا وقت حرکت آماده کردند.

شهید حلوانی و بیاریان یک پتو در روبروی سنگر های موقت ما پهن کرده و بدون جان پناه همانجا بیتوته کردند و از همانجا بر عملکرد اعضای دسته خود نظارت داشته و گاهی اوقات تذکراتی نیز می دادند.

وقت ناهار شد.

شهید بیاریان برای تقسیم غذا کنار دیگ غذا آمد و شهید حلوانی همانطور که به خاکریز دوجداره مقابل تکیه زده بود در حال نوشتن وصیت نامه بر روی زانو خود بود.

من بعنوان آخرین نفر از دسته برای گرفتن غذا رفتم و پس از من شهید بیاریان ظرف غذای دونفره خود را برداشت تا به سمت شهید حلوانی برود.

من بعد از اینکه ظرف غذا را به یکی از اعضای تیمم دادم برای طرح سئوالی به سمت شهید بیاریان رفتم و ایشان را به اسم کوچک صدا زدم:

محمود...

شهید بیاریان که به نزدیکی شهید حلوانی رسیده بود، صورت خود را برگرداند و به من نگاه کرد.

در همین لحظه صدای دلخراش سوت خمپاره 120 میلیمتری به گوشم رسید، بدون فوت وقت خودم را به زمین انداختم ولی از آنجایی که محل اصابت خمپاره دقیقا پشت دیگ برنج و نزدیک ما بود به زمین نرسیده در اثر موج انفجار به هوا پرتاب شدم.

همه جا تاریک شده بود و گوش هایم زنگ میزد و چیزی نمی شنیدم و به حالت سجده پشت به محل استقرار شهید بیاریان و حلوانی به زمین افتاده بودم.

فکر کردم شاید مجروح شدم چند لحظه صبر کردم تا ببینم قسمتی از بدنم خونریزی می کند یا نه ولی چیزی متوجه نشدم.

بلند شدم و خودم را چک کردم دیدم فقط مچ پای چپم قرمز شده فکر کردم مچ پام مجروح شده.

خودم رو داخل یکی از همان سنگرهای موقت انداختم و به مچ پای نگاه کردم که دیدم قطعه ای از گوشت و خون سایر رزمندها به پوتینم چسبیده بود .

در اثر موج انفجار تمام بدنم درد می کرد و گیج بودم.

به سمت شهید حلوانی نگاه کردم دیدم یک جنازه بی سر بین من و آن شهید به زمین افتاده. (بعدا فهمیدم شهید بیاریان بود)

بدلیل گیجی ناشی از موج انفجار نمیتوانستم جنازه را شناسایی کنم.

در این لحظه متوجه شهید حلوانی شدم که چند ترکش به بالای سرش اصابت کرده بود و خون به همراه ضربان قلبش به اطراف فوران می کرد و در همان حین دست و پای خود را با آرامی تکان می داد.

به گمان اینکه حرکت دست و پای شهید اختیاری است و با نیت کمک و پانسمان او به سمتش دویدم ولی تا بالای سرش رسیدم فرمانده گروهان فریاد زد به سنگر برگرد تا امدادگران کار خود را انجام دهند .

او حق داشت، شدت آتش دشمن زیاد بود و احتمال اصابت مجدد خمپاره در آن محل وجود داشت.

بعد از لحظاتی امدادگران آمده و شهید را پس از پانسمان سوار آمبولانس کرده و به عقب فرستادند.

جالب اینکه زمان اصابت ترکش به سر شهید حلوانی مصادف بود با پایان وصیتنامه اش بصورتی که میم والسلام را تا پایین صفحه کشیده بود.

بعد از عملیات متوجه شدیم که حلوانی نیز شهید شده.

به نقل از اقای رامین نظری همرزم شهید

اگر شما در جهت تکمیل این بخش میتوانید به ما کمک کنید و مستنداتی دارید لطفاً برای ما در پیامرسان ایتا به نشانی  44_saba@ ارسال فرمایید تا در سایت بارگزاری گردد.

باتشکر از همکاری شما

 

در این بخش می توانید تصویر مربوط به بارکد دوبعدی این صفحه را دانلود کنید یا برای نصب روی مکان های منتسب به شهید از قسمت محصولات فرهنگی سایت اقدام به سفارش بارکد فیزیکی نمایید. این بارکد دوبعدی توسط همه گوشی های هوشمند دارای دوربین، قابل اسکن است و افراد با اسکن کردن آن به سادگی وارد این صفحه خواهند شد.

بالا