شهید والا مقام محمد دهقان نژاد بيســت و دوم خرداد ،۱۳۴۸ در شهرستان شــاهرود ديده به جهان گشود. پدرش تقي، بازنشسته شهرداری بود و مادرش نجمه نام داشت. تا اول راهنمايي درس خواند. جوشكار بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و نهم ارديبهشت ،۱۳۶۵ با سمت نيروي واحد تداركات در مهران توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به سر، صورت و دست، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
بسم الله الرحمن الرحیم
«الذّین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون.»
به نام خداوند بخشنده مهربان
«آنانکه ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا با مال و جان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام بلندي است آنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند»
بسمه تعالی
تأسف نه چندان دور جز از جانبازي عزیزانی دیگر است و در دلم شور دگري برپا شده است. کار کمی مشکل است و شاید که برگشتی نباشد هرچند، هرچه خدا بخواهد همان میشود. اما در پی فتح و پیروزي، خون نیز باید داد و از اینرو شاید که این بار نام این حقیر در صحیفه آزادگان و سبکبالان قرار گیرد و روح خسته و دربندم سرانجام رهایی بیابد. اکنون میخواهم وصیتی بنویسم که [در] تاریخ بعد از ما بماند لکن نخست [ناخوانا] و قدرت بسیار و آزادي جان میخواهد. من عمري در عمل به وصایاي عزیزان [ناخوانا] و غفلت نموده ام، چگونه جرأت و گستاخی آن را داشته باشم که در محضر خدایم تنبیهی براي آیندگان بنگارم و به این دلیل تا به حال یعنی بعد از گذشت هفت سال که در طی آن بسیاري از دوستانم به دیار عشق پر کشیدند، نتوانستم شرحی بنام وصیت بنویسم. اما اکنون از روي تنهایی، دلتنگم و [از] خستگی از ماندن بسیارم دستی بر قلم و کاغذ میبرم شاید که این آخر نوشتارم باشد و دیگر دستی نباشد که قلم را به رقص غم درآورد وترسیمی از پی ترسیمهاي گذشته از چهره پر رنج دلم به نقش آورد. خدایا از [ناخوانا] دور است سختی و بیتابی تنها عشق به اسلام و اهل بیت عصمت(ع) امید به دعاهاي عزیزان موجب برخاستن و ایستادنم میباشد خدایا مدتها است که جانم از سوز و آتش جدایی هواي نسیم خنک و آرام بخش دارالسلام را دارد و در انتظار آنم تا چه وقت نظر رحمتت به طرف من برمیگردد و مرا از این دردهایم جدا میکند اکنون با دنیایی از غم و اندوه و رنج ماندن و پوسیدن بسویت میآیم و طالب شهادت میباشم.
پدر بزرگوارم و مادر مهربانم میخواهم با شما از دنیاي بی وفا و انسانهاي جاهل وغافل سخن گویم از کسانی که همه چیزشان را در دنیا می بینند و از آخرت و خداي خویش غافلند آنانکه حیات را فقط در دنیا دیده و [ناخوانا] و سختی در دنیا را تحمل نمیکنند و نسبت به مشیت خداوند زبان به اعتراض میگشایند همانها که نه امیدي به نور و نه ایمانی به پاداش خیر در آن سرا دارند، اینان کسانی هستند که خدا را به خشم می آورند و آتش جهنم را براي خویش فراهم کرده اند. پدر جان بنده بعنوان فرزند کوچکتان که شرمنده زحمات چندین ساله تان براي خویش هستم بار بیش از هفتاد سال و اندی زحمت و تلاش و سختی را بر پیکر خسته تان احساس میکنم همچنین بار مشکلات و مصائب مادرم را که در طول زندگی همیشه دلشکسته بود و خیری از این دنیای بی وفا ندیده است.اما پدرجان هیچگاه شکایتی از مشیت پروردگار نداشته ام و در عوض به شما که با همه مشکلات و سختیها با قامتی به استواري ایمان ایستاده و همچنان شاکر نعمات خداوند تبارك و تعالی بوده و هستید افتخار میکنم. پدر و مادر مهربانم بارها برایتان گفته ام و باز هم میگویم این را از دل کوچکم به یادگار نگه دارید که دنیا بی وفا است. چشم و دل به دنیا مبندید. پدر به خواهرم بگویید که فراز و نشیب زندگی بسیار و شیرینی آن زمانی است که در خوشیها به یاد خدا و فقیران و یتیمان و در سختیها نیز به یاد رسول او و مشکلاتش و به یاد فاطمه زهرا(س) و مصیبتهایشان باشیم.
حال چند سفارش به دوستان و همرزمانم:
برادران استغفار [و] دعا را از یاد نبرید، که بهترین درمانها براي تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا نکنند که اگر چنین کردند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابرقدرتهاست. حضورتان را در جبهه هاي حق علیه باطل ثابت نگه دارید. در امام بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را بیابید و خود را تسلیم او سازید و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ کنید. اگر فیض شهادت نصیبم گشت، آنان که پیرو خط سرخ امام خمینی نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگریند و به جنازه من حاضر نشوند اما باشد که دماء شهداء آنان را نیز متحول سازد و به رحمت الهی نزدیکشان کند. در پایان از طرف من از کلیه همسایگان، دوستان، آشنایان، اقوام و همرزمانم طلب مغفرت نمایید و بگویید مرا ببخشند و حلالم کنند از همگی حلالیت بطلبید.
«والسلام »
پدر و مادر یادآوري: [از] دعا براي فرج آقا امام زمان(عج) و سلامتی امام امت و پیروزي رزمندگان اسلام فراموش نکنید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدي خمینی را نگه دار.
در مزار شهداي شهرستان شاهرود دفن بشوم کنار مرقد شهید احمد رضایی سمت راست (شهید احمد).
1 سال نماز جهت اینجانب بجا آورید. 2 ماه روزه جهت اینجانب بگیرید. 10 تا نماز آیات بجا آورید.
در حد امکان وسایل جوشکاري را وقف جبهه کنید.
در ضمن پدر و مادر اگر شهید شدم حقی که پول از بنیاد شهید بگیرید، ندارید. راضی نیستم.
وقف امام حسین و جبهه کردم.
«والسلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته»
خدایا خدایا تا انقلاب مهدي خمینی را نگهدار
27/01/1365
راوی آقای سید محمد حسینی:
در شب حمله ما به دشمن در مهران وقتی گروهان جمشید خدابخشی در کانال گیر افتاد.یک دسته هم دشتبان از سمت دیگه بسمت عراقیها رفتند ولی بیسیم نداشتند. استاد حسینی به مهدی رحمانی گفت یکی از بچه هاتو بفرست تا دسته رو برگردونه هنوز صحبتش تمام نشده بود محمد دهقان نژاد گفت من برم؟ خدایا تک و تنها از خاکریز سرازیر شد و رفت که رفت. نه دسته برگشت و نه محمد دهقان نژاد. بعدها مشخص شد تعدادیشون شهید شدند و تعدادی اسیر. محمود دولت آبادی جزء همون اسرا بود.
کلیه حقوق این سایت متعلق به گروه جهادی نصرا میباشد.
