2778

محمدکاظم مستوفیان

نام و نام خانوادگی: محمدکاظم مستوفیان
نام پدر: باقر
تاریخ تولد: ۱۳۴۰/۰۸/۲۵
محل تولد: شاهرود
استان تولد: سمنان
مسئولیت: رزمنده
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۰۴/۲۵
نام عملیات: رمضان
محل شهادت: جنوب شلمچه شرق بصره
نحوه شهادت: اصابت ترکش یا تیر مستقیم
وضعیت پیکر: دارد
محل مزار: گلزار شهدای شاهرود
کپی لینک صفحه
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

محمد کاظم متولد ۱۳۴۰ در شاهرود بود و در سن ۲۰ سالگی پس از طی دوران تحصیل درهنرستان صنعتی شاهرود ،داوطلبانه به عنوان عضو بسیج دو بار به جبهه اعزام شد. بار اول حضورش در جبهه، در خط پدافندی منطقه عملیاتی طریق القدس بود.
بار دوم پس از عملیات های فتح المبین و بیت المقدس در عملیات رمضان در منطقه پاسکاه زید و شلمچه شرکت کرد. در این عملیات کاظم بعنوان تیربارچی بود و سرانجام از ناحیه سینه مورد اصابت تیر دشمن قرارگرفت و بشهادت رسید.
کاظم جوانی پر شور و با استعداد در زمینه هنر و نقاشی بود. به رشته های ورزشی دو و میدانی و باستانی و فوتبال علاقه مند بود و در این میادین حضور پیدا می کرد.
صدای جذابی داشت و گاه تقلید صدا می کرد و در مراسم مذهبی نوحه خوانی می کرد.
در تقلید صدای شخصیتهای کارتونی و هنرمندان هم دستی برآتش داشت . در هنر تئاتر و نمایشنامه های دفاع مقدس نیز اجرای نقش کرده بود.
یادش گرامی باد.

بسم الله الرحمن الرحیم


به نام الله یاري دهندة روح الله
ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد. (امام خمینی)
« و احینی یا رب سعیدا و توفّنی شهیدا »
خدایا، زندگی ام را با سعادت و مرگم را در شهادت قرار بده.
با درود به روان پاك شهیدان راه حق و آزادي و با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امید مستضعفان جهان و نور چشم ما و قلب امت اسلامی ایران، امام خمینی،
سخنم را آغاز می کنم. بدانید رفتن من و دیگر رزمندگان به جبهه حق علیه باطل تنها برای اسلام و خدا و قرآن است نه براي خاك و یا کشورگشایی و دوم هم برای آزاد کردن مسلمین و رزمندگان مسلمان عراق و باز کردن راه کربلا براي مستضعفین ایران و جهان است.
مادرم، بدان که اگر خون ما بر زمین بریزد و یا سلاحمان بر زمین بیفتد، رزمنده اي دیگر به پاسداري از خون ما سلاحمان را خواهد برداشت و با آن، قلب دشمن و کفار را نشانه خواهد گرفت و آنها را از بین خواهد برد. مرا ببخش که نتوانستم تلافی این همه محبت و لطف تو را نسبت به خودم ادا کنم. اگر شهید شدم، بر سر قبرم گریه مکن و برایم اشک مریز زیرا تو با گریه کردن دشمن را خوشحال خواهی کرد. مانند زینب(س) صبر داشته باش و مقاومت کن و به مادران دیگر درس مقاومت و رشادت و شهادت را بیاموز.
مادرم، وقتی که دعا می خوانی، از خداوند بخواه که طول عمر به امام عزیزمان عطا بفرماید و هرچه زودتر این جنگ را به نفع اسلام به پایان برساند. پدرم، تو هم زحمت فراوان براي من کشیدي و من را بزرگ کردي. من که نتوانستم تلافی این همه زحمت تو را ادا کنم امیدوارم که خدا اجر و عزت این همه زحمت تو را چند برابر به تو بدهد و امیدوارم تو هم مانند حسین(ع) که علی اصغر(ع) را به پیشگاه خدا هدیه کرد، تو هم همان رسالت حسین(ع) را انجام دهی و به خدا بگویی که خدایا، این شهید را از من قبول کن.
مادرم، هرچه که من دارم بفروشید و پول آن را به مستضعفین بدهید، شاید بار گناهانم کمی سبک تر شود. برادران من، خون من و دیگر برادران همسنگرم پایمال نشود. دوستان عزیزم، شما هم همین رسالت را به عهده بگیرید و در موقع تشییع جنازه من این شعار را با صداي هرچه رساتر و محکم بگویید: خدایا خدایا تا انقلاب مهدي(عج) خمینی را نگه دار.
« والسلام »

راوی پاسدار جانباز رضا مستوفیان برادر شهید:

درعملیات طریق القدس ازناحیه دست وسینه مجروح شدم وتا اعزام دوم ایشان مداوای من ادامه داشت. قبل از اعزام ایشان به منطقه عملیاتی رمضان دریکی ازاتاق های خانه پدری بحث اعزام به جبهه پیش آمد اصرار هردوی ما بررفتن بود ایشان به من گفت که مداوای مجروحیت تو ادامه دارد و تو نباید بروی. بحث مابالاگرفت. جروبحث ما ادامه داشت ومادرم وارد اتاق شد شهید محمد کاظم زرنگی کرد و گفت هرچه مادر گفت همان قبوله.رو به مادر کرد و گفت:مادر من جبهه برم یارضا ؟
مادرم قدری مکث کرد ونگاهی به هردوی ما کرد وگفت رضا که هنوز خوب نشده. این دفعه رو کاظم بره انشاءالله دفعه بعد رضا.
تا مادر این حرف رو زد محمد کاظم پرید و مادر را در آغوش گرفت و شروع به بوسیدن مادر وخوشحالی کرد و به من رو کرد و گفت دیدی مادر گفت من برم!
دیگه سر از پا نمی شناخت گویا ازهمهء تعلقات دنیایی دست کشیده بود. توی دلش قند آب می کرد.
عملیات رمضان انجام شد و ما نمی دانستیم کاظم شهیدشده...........
با شهید محمد محبوبی قدم زنان ازسپاه به طرف استادیوم ورزشی تختی که درحال ساخت اولیه بود رفتیم امتحان رسالهء عملیه حضرت امام خمینی(ره) داشتیم و برای مطالعه و حفظ احکام درهمانجا نشستیم و پرسش و پاسخ با هم داشتیم.
خستگی بر من غلبه کرده بود.ازشهید محمد محبوبی اجازه گرفتم و قدری خوابیدم درعالم خواب دیدم که رفت وآمد در خانه ما زیاد است و پدر و مادرم جلوی در به مردم خوش آمد می گویند. خانه هم سیاه پوش است بناگاه ازخواب پریدم وشهید محبوبی حالت پریشان مرا دید.پرسید چیزی شده؟ گفتم فکرکنم کاظم شهید شده.او برای اینکه بمن دلداری بده گفت نه انشاءالله. به خواب اعتنایی نباید کرد.
در مسیر بازگشت به سپاه بودیم که مسئول تعاون سپاه آقای علی اصغرصادقی بدون هیچ مقدمه ای بمن گفت:
رضا برو عکس دادشو بکش دارن شهدا رومیارن.به او گفتم اطلاع داشتم. قبل ازدیدن شماخواب دیدم.
اطلاع دادند که شب پیکرها رو با قطار میارن. با پدر شهید حسین غنیمت پور که در گشت شبانه به سپاه کمک می داد رفتیم راه آهن. پیکرها رو از سردخانه قطار پیاده کردند. پارچهء تابوتشو کنار زدم وصورت شهید رو بوسیدم وگفتم:
داداش خوشابه حالت ره صدساله رو یک شبه رفتی....
درسنندج به همراهی شهید سعید قزوینی درتبلیغات سپاه مشغول به خدمت بودیم درتماسی که سعید از سنندج به شاهرود با خواهرشان داشتند خواهرشان به سعید اصرار داشت که چرا ازدواج نمی کنی؟ سعید گفت چرا بمن میگی! به رضا بگو وگوشی را بلافاصله بمن داد. غافلگیر شده بودم. پس از احوالپرسی خواهر سعید که متاهل هم بودند بمن گفت: آقا رضا چرا ازدواج نمی کنی؟ گفتم شما بگید با کی ؟
چند تا اسم معرفی کرد که خانم بنده هم جزو آنها بود.گفتم انشاء الله اقدام می کنم. ۷تا۸ نفر بودند چند روزی گذشت و من یکشب خواب شهید کاظم را دیدم. ایشان اسم خانم فعلی مرا دادند و گفت اگه می خواهی ازدواج کنی با ایشان ازدواج کن.
مدتی ازاین خواب گذشت. چند روز بعد خواب پاسدارعزیز آقای حسین کوثری را دیدم که درخواب به من گفت: آقا رضا، کاظم بمن پیغام داده با این خانم (یعنی خانم فعلی بنده که شهید کاظم به خود من هم گفته بود) ازدواج کن. من این خواب را به فال نیک گرفتم و بدون تحقیق درمورد بقیهء خانم هایی که خواهر شهید سعید بمن معرفی کرده بود در مرخصی که از کردستان داشتم به خواستگاری رفتم والحمدلله این وصلت صورت گرفت ازدواجی موفق و سراسر برکت.

در این بخش می توانید تصویر مربوط به بارکد دوبعدی این صفحه را دانلود کنید یا برای نصب روی مکان های منتسب به شهید از قسمت محصولات فرهنگی سایت اقدام به سفارش بارکد فیزیکی نمایید. این بارکد دوبعدی توسط همه گوشی های هوشمند دارای دوربین، قابل اسکن است و افراد با اسکن کردن آن به سادگی وارد این صفحه خواهند شد.

بالا