Capture

محمدعلی عامریان

نام و نام خانوادگی: محمدعلی عامریان
نام پدر: محمد اسماعیل
تاریخ تولد: ۱۳۲۹/۱۱/۱۸
محل تولد: شاهرود
استان تولد: سمنان
مسئولیت: راننده آمبولانس
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۰۴
نام عملیات: کربلای۴
محل شهادت: جنوب شلمچه
نحوه شهادت: اصابت ترکش به سر
وضعیت پیکر: دارد
محل مزار: گلزار شهدای شاهرود
کپی لینک صفحه
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

شهید محمدعلی عامریان در سال 1329 در شاهرود متولد شد. وی از کودکی همراه پدرش حاج محمداسماعیل در مجالس مذهبی شرکت می نمود و  در کنار تحصیلات دبیرستان مدتی به تحصیل علوم دینی پرداخت. او در دوران سربازی و سپاهی خدمات فراوانی به روستاها ارزانی داشت و پس از آن به شغل خدمات تاسیسات و شوفاژ روی آورد و اولین کسی در شاهرود بود که تأسیسات حرارتی را انجام میداد.

او در سال 1356 ازدواج کرد که ثمره آن تا پیش از شهادت سه فرزند به نامهای حسین، حسن و علی بود. با اوج گیری مبارزات انقلابی همواره در راهپیمایی و تظاهرات و مراسم مذهبی شرکت میکرد و هیچگاه تحت تاثیر گروههای انحرافی قرار نگرفت.

با آغاز جنگ تحمیلی وی به ساخت و تعمیر تانکرهای آبرسانی و حمامهای صحرایی برای جبهه و جمع آوری کمکهای نقدی و غیرنقدی برای رزمندگان پرداخت. او چندین بار تصمیم به رفتن به جبهه گرفت ولی موفق نشد که به آرزویش جامه عمل بپوشاند.

وی همواره در دستگیری از نیازمندان و احیای مجالس دینی پیشگام بود.در همین راستا شهید عامریان سرپرستی صندوق قرض الحسنه و هیأت امنای مسجد امیرالمؤمنین علیه السلام را بر عهده داشت.

نهایتا در سال 1365 درحالیکه وعده شهادت را در عالم رؤیا از ولی عصر ارواحنافداه گرفته بود، همراه پدرهمسرش شهید محمدحسین افتخاری به عنوان راننده آمبولانس به جبهه حق علیه باطل شتافت و پس از سه روز مبارزه در چهارم دی 1365 در عملیات کربلای چهار در منطقه ام الرصاص خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سرش، به فیض شهادت نایل گشت.

روحش شاد
یادش جاودان
راهش مستدام

 

برای این گزینه اطلاعاتی وجود ندارد

از زبان خانم دکتر لاله افتخاری همسر شهید :

ویژگی های شهید:

او در پشت جبهه در یک کارگاه شخصی به ساخت تانکرهای مورد نیازجبهه می پرداخت و به این طریق به جبهه ها کمک می کرد. از مهم ترین ویژگی های شهید، حسن اخلاق و دستگیری از درماندگان بود و به کظم غیظ شهرت داشتند. ایشان هرچه بیشتر به شهادت نزدیکتر می شدندحالت خاصی در چهره شان محسوس بود. و در حالی که خودشان با سکوت و حالت عادی می گذراندند انسان درک می کرد که بالاخره موقعیت خاصی دارد پیش می آید. چندین بارایشان برای جبهه ثبت نام کردند و ظاهرا با رفتن ایشان موافقت نشد که ایشان را با توجه به موقعیت کاری پشت جبهه، حضور ایشان را مؤثرتر می دانستند و یا کمک های دیگر.

این بار که ایشان به جبهه اعزام شدند به صورت غیر مترقبه اتفاق افتاد و ایشان گفتند که من باید بروم، به خاطر همین هم ایشان فرصت نوشتن وصیت نامه هم پیدا نکردند و وصیت نامه ایشان قطرات خونی بود که از ایشان باقی مانده بود و حتی مدارکی هم که می خواستند ببرند بنده برایشان آماده کردم که عکس و حتی فرمی هم باید پر می شد بنده پر کردم و فورا هم به شهادت رسیدنددر حالی که چند ماهی بود که عملیاتی انجام نشده بود فقط می گفتند جبهه ها را پر کنید، ایشان می گفتند با توجه به این همه مشکلات، من باید زمانی به جبهه بروم که (جدای همه مسئولیتهایم) بتوانم مفید واقع شوم و همان روزی که ایشان رفتند عملیات هم همان روز شروع شد کربلای 4 و ساعتی که ایشان موفق به شرکت درعملیات شدند شاید یکی دو ساعت بعد به شهادت رسیدند که به خاطرهمین موضوع ایشان فرصتی جهت نوشتن نامه یا وصیت نامه پیدانکردند و حتی در قسمتی از فرم که برایشان پر کردم سؤالی شده بود که هدف شما از شرکت در جبهه و جنگ چیست من از ایشان سؤال کردم، ایشان گفتند:که شما می دانید که همه نوع امکاناتی در پشت جبهه برای من وجوددارد و بحمد الله از نظر مادی و معنوی هیچ گونه کمبودی ندارم پس بنویسید فقط برای رضای خدا و من هم نوشتم فقط برای رضای خدا وخوب واقعا خودم هم می دانستم که واقعا همین هست.

رویا قبل از شهادت:

پیش از رسیدن خبر شهادت، همسرم از شهادتش خبردار شده بودم؛ شهید عامریان قبل از شهادت در خواب دیدند که امام زمان(عج) وعده زندگی والا به او دادند و من همان‌جا گفتم خوش به سعادتت که این مقدمه شهادت است و خداوند هم توفیق داد تا همسرم علی‌رغم فشردگی و مشغولیات کاری که داشت در جبهه حضور یافت تا بتواند وظیفه خودش را انجام دهد. قبل از شهادت همسر می‌دانستم که او شهید خواهد شد، یعنی زمان شهادتش، حالم بی‌جهت تغییر کرد و آن لحظه احساس کردم و یقین داشتم که اتفاقی برایش افتاده است. با وجود آنکه خواب نبودم اما می‌دانستم که شهید شده است و منتظر خبر بودم. ابتدا خبر شهادت همسرم رسید. پدر و همسرم باهم در عملیات کربلای 4 بودند که پدرم مجروح شد و پس از دو هفته از شهادت همسرم، به درجه شهادت رسید. لحظات سختی را گذراندم، چراکه با وجود سه فرزند، همسرم و پدرم را از دست دادم. در همه لحظات دیگران را دلداری می‌دادم. همچنین قبل از شهادت همسر و پدرم، هر دوی آنها همزمان به خواب من و مادرم آمده بودند و خبرشهادتشان را به ما داده بودند و خودشان ما را آماده شنیدن خبر شهادتشان کرده بودند. در حقیقت خودشان اولین کسانی بودند که خبر شهادتشان را به ما دادند و سپس واسطه‌ها خبر شهادت را برایمان آوردند.

شاخصه ها و ویژگی های شهید به نقل از فرزندشان:

پدرم وظیفه‌شناس و تکلیف‌مدار بود. نسبت به حل مشکلات و مسائل دیگران به ویژه اقوام و فامیل و اطرافیان احساس وظیفه می‌کرد. شخصی نبود که نسبت به اینگونه مسائل بی‌تفاوت باشد و آسان از کنار آن‌ها بگذرد. همینطور نسبت به مسائل جامعه و کشور هم بی‌تفاوت نبود. به خاطر همین ویژگی بود که تأکید می‌کرد باید به جبهه برود. از این جهت می‌توان گفت: یکی از ویژگی‌های اخلاقی‌اش توجه به نیازمندان و کمک به دیگران بود. اهل گذشت بود. صبرشان زبانزد آشنایان بود. اتفاقاً این ویژگی‌اش خیلی مورد توجه اطرافیان بود. دلسوز و مورد اتکای خیلی‌ها بود. یادم هست مادرم غذای گرم تهیه می‌کرد و پدرم وقتی می‌خواست آن‌ها را به دست نیازمندان برساند، ما را هم همراه خودش می‌برد. این یک نوع درس برای ما بود که باید به نیازمندان کمک کنیم. در مراسم و برنامه‌های مذهبی و سیاسی مشارکت فعال داشت. در مراسم تشییع شهدا ما همراه پدر شرکت می‌کردیم. این موضوع خیلی روی تربیت فرزندان اثر می‌گذاشت.

 

اگر شما در جهت تکمیل این بخش میتوانید به ما کمک کنید و مستنداتی دارید لطفاً برای ما در پیامرسان ایتا به نشانی  44_saba@ ارسال فرمایید تا در سایت بارگزاری گردد.

باتشکر از همکاری شما

در این بخش می توانید تصویر مربوط به بارکد دوبعدی این صفحه را دانلود کنید یا برای نصب روی مکان های منتسب به شهید از قسمت محصولات فرهنگی سایت اقدام به سفارش بارکد فیزیکی نمایید. این بارکد دوبعدی توسط همه گوشی های هوشمند دارای دوربین، قابل اسکن است و افراد با اسکن کردن آن به سادگی وارد این صفحه خواهند شد.

بالا