غلام موثق

بسم الله الرحمن الرحیم
« و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون »
حمد و ستایش خد اي بی همتا را که تمام صفات جمیله را در بردارد و بر ذات بی منتهی اوست که حی است و قیوم رحمان است و رحیم و شهادت می دهم بر یگانگی خدا که نیست خدایی جز خدا یگانه و شهادت می دهم بر تمامی پیامبران خدا از آدم تا خاتم الانبیاء محمدابن عبدالله (ص) که راز عالم بقا [ناخوانا] و هدایت مردم را به سوي [ناخوانا] تکامل بخشید و شهادت می دهم بر تمامی ائمه اطهار و امامان به حقم علی(ع) علیه السلام ویازده فرزند معصوم او می باشند و جدایی از آنها را جزء خواري و ذلت چیز دیگر نمیدانم و بعد از پیامبر هدایت مردم را بدست گرفتند و یکی پس از دیگري جان خود را براي اعلاي کلمه الله فدا نمودند که درود و صلوات و تهیت بر ارواح مطهره و پاکشان باد و پس از غیبت کبری امام زمان (عج) معتقد به ولایت [ناخوانا] می باشم که ادامه دهندگان راه آن امامان می باشند وهمانا جدایی از ولایت را جدایی از امامت میدانم.
اینجانب غلام موثق فرزند داوود اعزامی از شاهرود چون تکلیف شرعی و الهی خود دیدم با شوق و بصیرت و با میل ارادة خود عازم به جبهه هاي حق علیه باطل شدم لازم می دانم که چند نکته را بعنوان وصیت نامه [ناخوانا] و مخصوصاً خانوادة گرامیم تذکر دهم،هرچند که اینجانب کوچکتر از آنم که براي شما امت قهرمان سخنانی را بعنوان پیام داده باشم از شما امت مسلمان عاجزانه تقاضا دارم که جبهه ها را خالی نگذارید و امام امت این پیرجماران و موسی زمان و یاور مستضعفان و نعمت الهی در این عصر و دوره استثمار [ناخوانا] انسان هاي گرفتار را شرافت و عزت بخشید تنها نگذارید و اسلام را یاري کنید تا زمانی که
جان در کالبد بدنتان وجود دارد از حق و حقیقت پاسداري کنید و با بذل جان و مال جبهه ها را گرم نگه دارید که باشد خداوند نعمت و رحمتش را بر ما افزون نماید و سلاح شهیدان این پروانه هاي کوي عشق و عاشقان الله را بر زمین نگذارید و در اصلاح نفس خود بکوشید که اگر خود را شناختید خدا را می شناسید. اینجانب به جبهه می روم بلکه بتوانم تکلیف خود را به اسلام عزیز که خون بهاي هزاران شهید از بهترین .. بودند ادا نماییم و پیروي از سرور شهید ان حسین بن علی(ع) بنماییم. و میروم که مانند قطره کوچک به سیل خروشان و بیکران انصار روح الله بپیوندم تا بتوانیم به یاري خداوند و با کمک هم ستمگران جهان را از بین برده و مژدة فتح و پیروزي را براي امت همیشه پیروز و خانواده معظم شهدا به ارمغان آوریم.ملتی که بخواهد عزیز زندگی کند باید جنگ جو باشد و رزمنده قومی که بخواهد عزت و شرافت خیر و کرامت شجاعت را به ارث بگذارد و باید از جهاد و جنگ و سنگر و سلاح نهراسد و آنکه [که] به جبهه می رود باید شمع وجود خویش را بسوزاند و از سوزاندن وجود خود [ناخوانا] ملتی هستیم که [ناخوانا] سر داد ولی دست ذلت نداد و جان داد ولی طومار ستم را امضاء [ناخوانا] حال که باید همگی، خوب و بد، فرعون و موسی ،حق گو و یاوه گو، بروند و بمیرند چرا مرگی را انتخاب نکنیم که [ناخوانا] باشد چرا آنگونه نرویم که ائمه معصومین رفتند؟ چرا باشیم تا ذلیل شویم و نرویم تا عزیز گردیم.
اما [ناخوانا] من به خانواده ام این است که اگر شهادت نصیبم گردید که بهترین مرگ است در مصائب بردبار باشید و استقامت نمایید و صبر را پیشه خود قرار دهید که خداوند صابران را دوست می دارد و [ناخوانا] در بین زنان جامعه از اسلام عزیز تبلیغ نمایید از خون شهیدان پاسداري کنید و هرگز از مبارزه عقب نشینی نکنید.و از همسرم تقاضا دارم که فرزندانم را خوب تربیت نماید تا فرزندانی شوند که در آینده براي جامعه سودمند باشند و به آنها درس شهامت و ایثار و شجاعت [به ] آنها بیاموزید. آنها را برای نماز و احکام اسلامی راهنمایی خوب باشید . و د ر آخر می خواهم از همه که امام عزیز را تنها نگذارید و از اوامر او به خوبی اطاعت نمایید و جبهه را پرکنید و از مادر و برادران و خواهران می خواهم که این حقیر را حلال نمایند و از خطاهاي من درگذرند و صبور باشند و ادامه دهنده راه شهدا باشند.
اینجانب غلام موثق وصی [ناخوانا] خود قرار دادم همسرم را تا زمانی که خانه من می باشد و با فرزند انم زندگی نمایید وقتی که می خواست جدا شود ، می تواند مهریه شرعی خود را که در سند رسمی ازدواج ثبت گردیده برداشت نماید و همچنین اینکه مبلغ یکهزاروپانصد تومان سهم امام بدهکار می باشم که وصیم پرداخت نمایید و دیگر از دیونم مبلغ [ناخوانا] تومان به خواهر بزرگم به نام [ناخوانا] بدهکار می باشم و همچنین مبلغ پنج هزار تومان به مادرم بدهکار می باشم که وصیم بدهکاري مرا بپردازد و مبلغ پانصد تومان سهم سادات بدهکار می باشم و مابقی اموالم که به ارث به فرزندانم می رسد پسران و دخترانم به طور شرع
مقدس اسلام هر کس سهم خود را می برد این وصیت نامه بطوری که [ناخوانا] وصیت کننده آگاه و عاقل و در حال صحت و اختیار من دون الاکراه و الاجبار و در حالیکه تمام اقاریر شرعیه از[ناخوانا] نافذ بود وصیت نمودم در تاریخ بیست وچهارم دي ماه یکهزاروسیصد وشصت وشش برابر با [ناخوانا] جمادي الاول یکهزاروچهارصدوهشت هجري قمري به پایان رسید و آنچه که از وصایاي افتاده است وصیم می تواند طبق شرع اسلام رفتار نمایند.
« والسلام عیکم و رحمۀ الله و برکاته »
وصیت کننده، غلام موثق
وصی، فاطمه کمیلی

[وصیت نامۀ دیگر]
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر شهیدان اسلام درود بر رزمندگان حق بر باطل اینجانب غلام موثق فقط براي خدا و قرآن و اسلام این راه را انتخاب کردم . حرف اول و آخر خود را میزنم از امام امت رهبر انقلاب اسلامی کناره نگیرید . که (اگر کنید) از قرآن و اسلام کنار شده اید . خداوند عظیم را عبادت کنید که راه نجات دنیا و آخرت است براي مسلمین خدمت کنید که خواست خداوند مهربان و بخشنده می باشد. از مادر و دیگر زن مادرم و کسانم م یخواهم که مرا ببخشند و حلالم نمایند جز رضا خدا به هیچ کاري دست نزنید که عاقبت ندارد . مادر و خانواده ام و دیگر نزدیکانم را به خداوند بزرگ و توانا می سپارم.
خدایا، تا انقلاب مهدي (عج )، خمینی را نگه دار.
غلام موثق
[وصیت نامۀ دیگر]
بسم الله الرحمن الرحیم
وکیل زندگی ام همسر اینجانب می باشد. تا زمانیکه سرپرست بچه هایم است اختیارات کامل زندگی ام را دارد. بعد از آن حق قبالۀ خود را دارد. زمین شهر اردبیل را به برادرم فروخته ام. و زمین هاي ده را با برادرم شریک هستم و پسرم امیر بعد از من پرچم اسلام را باید به دوش بگیرید . جان تو و جان دیگر برادرت و خواهرت و مادرت. همگی شما را به خداوند بزرگ می سپارم و برادر زنم ابراهیم به خانه ام سرکشی کنید . هروقت مادرم به شاهرود آمد ، احترام او را نگاه دارید و مرا به اردبیل ببرید(و) دفن نمایید.
« والسلام من الله التوفیق »
غلام موثق