پرسنلی

محمد لطفی

نام و نام خانوادگی: محمد لطفی
نام پدر: علی
تاریخ تولد: ۱۳۴۰/۰۶/۲۴
محل تولد: شاهرود
استان تولد: سمنان
مسئولیت: فرمانده گروهان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۱
نام عملیات: والفجر۸
محل شهادت: جنوب اروند رودـ جزیره بوارین
نحوه شهادت: اصابت ترکش به سر و صورت
وضعیت پیکر: دارد
محل مزار: گلزار شهدای شاهرود
کپی لینک صفحه
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

شهید والامقام محمد لطفی ۲۴شهریور ۱۳۴۰ در خانواده ای دیندار در شهرستان شاهرود به دنیا آمد. پدرش علی و مادرش زهرا نام داشت.و تا پایان دوره راهنمایی به تحصیل ادامه داد و سپس به عضویت سپاه پاسداران در آمد و بیش از سی ماه در جبهه های حق علیه باطل در عملیات های مختلف شرکت کرد. با اثبات توانایی خویش به سمت فرمانده گروهان نائل آمد،علاوه بر فرماندهی و مسئولیتی که نسبت به گروهان خود داشت با صدای خود و ذکر یاد و نام ائمه دلهای هم‌رزمان خود را جلا میداد ، شهید محمد لطفی سرانجام در بیست و یک بهمن ماه ۱۳۶۴ در عملیات غرور آفرین والفجر۸ به فیض شهادت رسید و اروند رود شاهد حماسه های ایشان و همرزمانش آن بود. پیکر مطهرشان در گلزار شهدای شاهرود ،میعادگاه عاشقان است.یادشان گرامی باد.

 

اگر شما در جهت تکمیل این بخش میتوانید به ما کمک کنید و مستنداتی دارید لطفاً برای ما در پیامرسان ایتا به نشانی  44_saba@ ارسال فرمایید تا در سایت بارگزاری گردد.

باتشکر از همکاری شما

بسم الله الرحمن الرحيم

«كتب عليكم القتال و هو كره لكم وعسى ان تكرهوا شيئا وهو خير لكم و عسى ان تحبوا شيئا و هو شر لكم والله يعلم و انتم لا تعلمون»

«حکم جهاد برای شما مقرر گردید و حال آنکه بر شما ناگوار و مکروه است لیکن چــه بسیار شود که چیزی را شما ناگوار شمارید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بود و چه بسیار شود که دوستدار چیزی هستید و در واقع شر و فساد شما در آن است و خداوند به مصالح امور داناست و شما نادانید» بقره (۲۱۶)

نام محمد نام خانوادگی لطفی نام پدر ،علی شماره شناسنامه ۴۷۳ تاریخ تولد ۱۳۴۰ صادره از شاهرود

با نام آنکه همۀ امیدها به اوست؛ همه نیازمند او و او بی نیاز از هر کسی با یاد آنکه یاد او دلها را آرامش میبخشد برای این که به جز او کسی را یارای یاری دادن به ما نیست.

تا پیرو مصحف و در دین احمدیم.              برجمله خلایق عالم سر آمدیم

زیر لوای آل علی صف کشیده ایم.             ما منتظران قائم آل محمد[یم]

درود بر محمد (ص)پیام آور از سوی خدا و هدایتگر از سوی پروردگار ، درود بر حضرت علی (ع) که بنیانگذار عدالت است او .سلام بر امام حسن (ع) که او زمینه ساز امام حسین ( ع ) و قیام عاشورای حسین (ع) است؛ حسینی که رسم ایثار جوانمردی فتوت، شهامت شجاعت و آزادگی به [ما] آموخت سلام بر امام زمان (عج) فرمانده کل نیروهای اسلام و سلام [و] درود بر امام ،امت خورشید ،جماران مرجع شیعیان جهان و آنکه هدایتگر امت حزب الله میباشد؛ او که خورشیدی در مقابل ظلمت است، او که سدی محکم در مقابل سیل مستکبرین است. سلام بر شهدای راه آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی سلام بر مجروحین، جانبازان و اسرا و مفقودین جنگ تحمیلی.

باری سخن از وصیت است؛ وصیتم را نمیدانم از کجا و به کجا و برای کی، وصیت این کمترین برای شما امت بیداردل؛ چه ثمر برای شمایی که خود راه را [...]

و حال مادرم و پدرم و برادران عزیزم و خواهران گرامیم. آن چیز [که] از من برای شما مانده و خواهد ماند انشاءالله این است که بگوید مقلد ،امام پیرو ،امام گوش به فرمان امام باشید.

پدر و ،مادرم با هرچیز که از این حقیر بعد مرگم پیش شما ماند هرگونه که خواستید عمل کنید چون که راضیم به رضای خداوند متعال، در ضمن حساب سالم را هم داده ام نگران نباشید انشاءالله که اموالم پاک است شبهای جمعه به مزار شهدا بیایید و برای آنان فاتحه بخوانید؛ مخصوصاً مفقود الاثرین آری مادرم و پدر مهربانم مقداری نماز و روزه بدهکار میباشم؛ اگر در توانتان بود در ضمن از طرف من از کلیه افراد که مرا میشناسند حلالیت بطلبید و اگر کسی آمد و گفت که چیزی از او میخواستم که انشاءالله این چنین نیست به او بدهید و آنها هم که [ازشان چیزی بگیر هستم همه را بخشیده ام.

خداوند انشاالله که به این حقیر توفیق این دهد که مرا از زمره شهدا قرار دهد و انشاءالله در آن دنیا با آقایم و مولایم ابا عبدالله مشهور بدارد،

حسین جان خواب کربلایت را بارها دیده ام ولی به کربلایت نرسیده ام اگر به دست بوسی امام امت رفتید سلام مرا به او برسانید و بگویید که سربازی داشتید بی آنکه شما را ببیند جان فدای راهت کرد. خداوند این نور چشمانمان را این امام امت را برای نصرت اسلام و مسلمین نگه دار انشاالله

دیگر سخنی ندارم مرا ببخشید. از کلیه برادران عزیز گردانهای کربلا که آمدند و رفتند میخواهم که مرا ببخشند.

الحقير محمد لطفی

۱۳۶۳/۱۲/۶

اندیمشک - تیپ ۲۸ صفر

خلاقیت در جبهه

در مقر مهاباد ،هرگروهان را در ساختمانی سازماندهی کردند و طبق شرایط منطقه ای عملیات ، ما را آموزشهای گوناگونی میدادند آنجا هم ساعتها به راهپیمایی در کوهها مشغول بودیم هوا بشدت سرد بود،صبح نزدیک اذان که بیدار میشدم همه بچه ها را در حال خواندن نماز شب بالای سر خودم میدیدم وقتی از زیر پتو نیم نگاهی به بچه ها مینداختم کسی را خواب نمیدیدم .

شهید محمد لطفی روحیات جالبی داشت.
یک روز صدام زد بیا بریم جایی.
من همراهش رفتم و تو آشغالها یک بُشکه گیر آورد و با کمک هم به داخل ساختمانهای نیمه کاره آنجا بردیم باسطل بشکه را پر از آب کردیم و شمعی زیر آن روشن کرد و گفت هر کس به حمام نیاز پیدا کرد دیگه آب گرم داریم ولی من به او خندیدم ولی باور نکردنی بود آب با همان شمع گرم شده بود .

به نقل از جانباز سرافراز نظری

××××

*پیش بینی شهادت  شهید از رویای صادقه*

رفتار و برخوردهایش متفاوت شده بود.اواخر دی و اوایل بهمن بود....محمد با پتوی سربازی برای خودش مثلا، عبایی درست کرده بود.که اسباب خنده بود.چیزی شبیه نمد چوقا (که چوپان ها که وقت سرما و ریزش باران و برف می پوشند.)...

.... همیشه قبل از اذان صبح بر می خاست و عبا بر دوش مشغول نماز و راز و نیاز و گاهی زمزمه شب خوانی... بعدش هم صبحگاه و نرمش و دوی صبحگاهی... شب عملیات برای عبور از نهر خین و رسیدن نیرو به بوارین، شهید حسین غنیمت پور کاری کرد کارستان....

قابل ذکر است،اخوی کوچکتر شهید، رزمنده حسین لطفی در گروهان بود... روزی شهید محمد، خوابی که شب قبل دیده بود را تعریف کرد.(وقتی گردان در جاده خندق  پدافند بود شهید آقایی قبلش در آنجا با ترکش خمپاره در سنگر شهید شده بود.جاده خندق همان خط پدافندی بود که سندش به اسم گردان خورده بود!! و نیروها جای جایش را حفط بودند.!!) محمد، شهید آقایی را به خواب دیده که آمده بود تا حسین لطفی را با خودش ببرد ولی گویا چون محمد داداش بزرگه بوده دست حسین را از دست شهید جدا کرده و گفته بود خودم می آیم....
تعبیر و تاویل شهید محمد  هم ار این خواب تقریبا همین بود که گفته بود. و همان هم به وقوع پیوست....
... در اولین ساعات عملیات، در ضلع ورودی جزیره بوارین با شلیک تیر بار، به لشگر آقایش حضرت سیدالشهدا صلوات الله  علیه پیوست...یادش و راهش مستدام باد.

به نقل از رزمنده دلاور حاج کاظم کاویانی

××××

آن شب چه حال،، هوایی بچه ها با روضه الوداع حاج شیخ غلام همدیگر را درآغوش گرفتند صدای گریه آه فغان اردوگاه را آنچنان عاشورایی نموده بود شور ونورشهادت بر چهره های یکایک بچه های گردان آنچنان فضای را معطر و ، معنوی نموده بود سپس اتمام حجت آخر فرمانده شهیدمان به گردان ابلاغ شد که عزیزان این عملیات برگشت ندارد هرکسی.که عذری دارد
وابستگی های دنیوی. زن،، بچه دارد نمی‌گذرد همراه باشداشکالی ندارد بماند اردوگاه،،
اما،، هلهله اشک، گریه،، وای چه . غوغایی شد،، امان از شب عاشورا که گویا پرده کنار رفت شهدا با چشم دل دیدند که اگر امروز توانستند لبیک بگویند به ولی زمان شان یقینا درآن سپاه72 نفر آقا جان آبا عبدالله الحسین و اباالفضل العباس علیه السلام نیز در سپاه حق و لشکر ثارالله راسخ و استوار درآن امتحان الهی انتخاب میشدند ثابت نمودند که در عصر ظهور نیز یقینا در رکاب حضرت می توانند همراهی کنند
اما ادامه داستان ماندگار گردان کربلا آن عروج روحی، جسمی در صبح گاه ها غروب های پر خاطره مراسم سینه زنی که یادم نمی‌رود از شور سعید قزوینی برای برگزاری این مراسم سینه زنی دور گرفتن به سبک شاهرودی
صدای کربلا کربلا بچه ها بلند شد که جمع شوید وبعد صدای بلندگودستی حاج رضا واحدی وسپس سیدکاظم ومحمد لطفی که از ماورای آن ایام انگار به گوش می‌رسد صدای شهید محمد لطفی ،
زهرای من،، زهرای من
زهرای من،، زهرای من
ای بانو روزجزاء،،، جان علی مرتضی
زهرای من،، زهرای من،،،
در بین دیوار، در،،،، دادی تو‌‌شش ماهه پسر،، آتش زدی بر جان من
زهرای من، زهرای من،،،

واما روزها سپری شد کاروان راهی َجشن خون درکنار قعطه ای از بهشت نهرخین جزیره بووارین،،،،،،،

نگارش شده توسط رزمنده سرافراز جناب آقای حسین پور

××××

یاد باد آن روزگاران یاد باد یادم می آید درسینه زنی ها غروب ها که شهید سعید قزوینی خیلی با احساس می امد وسط میدان شروع به کربلا ،کربلا گفتن میکرد تا بچه ها جمع شوند وسینه دور بگیرند جالب دراین آیین سینه زنی هر روستا یک سبک سینه زنی در پا زدن داشتند ووقتی به شور میرسید بلوایی میشد یکی چپ میزد یکی راست دیگری می پرید بالا ویک دیگر له له میزد بلاخره خیلی تماشایی بود ماندگار ویاد آن نوحه زهرای من ،،زهرای من شهید خندان وخوشرو محمد لطفی آنچنان شوری به بچه ها می داد که هنوز یادش می افتم روحم پرواز میکند به اردوگاه کاظمین درحمیدیه سوسنگرد یاد همه آن ایام ماندگار بخیر🌴🌴🌹🌹🌴🌴

جانباز سرافرازعلی اکبر مالک پور

 

در این بخش می توانید تصویر مربوط به بارکد دوبعدی این صفحه را دانلود کنید یا برای نصب روی مکان های منتسب به شهید از قسمت محصولات فرهنگی سایت اقدام به سفارش بارکد فیزیکی نمایید. این بارکد دوبعدی توسط همه گوشی های هوشمند دارای دوربین، قابل اسکن است و افراد با اسکن کردن آن به سادگی وارد این صفحه خواهند شد.

بالا