Capture

حسین امامیان

نام و نام خانوادگی: حسین امامیان
نام پدر: محمدابراهیم
تاریخ تولد: ۱۳۳۵/۰۶/۱۵
محل تولد: شاهرود
استان تولد: سمنان
مسئولیت: رزمنده
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۰۸/۱۵
نام عملیات: محرم
محل شهادت: جنوب عین خوش
نحوه شهادت: اصابت ترکش به بدن
وضعیت پیکر: دارد
محل مزار: گلزار شهدای شاهرود
کپی لینک صفحه
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

شهید حسین امامیان پانزدهم شــهريور ،۱۳۳۵ در خانواده ای مذهبی و متوسط در  شهرستان شاهرود زاده شد. پدرش محمدابراهيم و مادرش معصومه نام داشــت.تحصیلات ابتدایی خود را در سن 6 سالگی شروع کرد و از همان آغاز تحصیل تا پایان تحصیلات همواره شاگرد ممتاز و شایستۀ کلاس بود. پس از گرفتن دیپلم ریاضی از دبیرستان به دانشگاه راه یافت و تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتۀ حسابداری  با موفقییت به پایان رسانید. به طوری­که موفق به اخذ درجۀ لیسانس در مدت سه سال از دانشگاه تهران شد.

در تمام طول دوران زندگیش همواره شخصی مومن و پرهیزکار بود. در کوچکی زمانی که شش سال بیشتر نداشت به روی پشت بام می­رفت و با صدای بلند اذان می­گفت. پس از آن نیز در طول تحصیل در مجالس و مباحث مذهبی و دینی که در مساجد و منازل شخصی برقرار بود شرکت می ­جست و این کار را تا پایان عمر ادامه داد. کتاب­هایی که زیاد به آنها علاقه داشت قرآن و نهج البلاغه بود. در سال 57 همراه مردم قهرمان ایران در راه­پیمایی­ها و تظاهرات شرکت می­جست و انزجار را از رژیم شاه در شعار­هایش بیان می­کرد.  دارای روحیۀ گذشت و فداکاری بود. در زندگیش به مادیات توجهی نداشت.

بعد از اتمام دوره دانشگاه خدمت سربازی را در نیروی هوایی شروع کرد و پس از 2 ماه که در تهران بود برای ادامۀ خدمت به سمنان منتقل شد و پس از 3 ماه خدمت در سمنان به عنوان حسابدار به علت نیاز شدیدی که جهاد شاهرود به حسابدار داشت به علت دیانت و پاکی از طرف سرپرست جهاد استان به جهاد شاهرود منتقل شد و بقیۀ خدمت سربازیش را که به مدت یک سال بود در جهاد به پایان رساند .

پس از اتمام دوران سربازی با وجود درخواست زیادی که از طرف ادارات من جمله وزارت ارشاد و اداره راه و چندین اداره دیگر برای خدمت در ادارات به ایشان می شد، خدمت در جهاد را رها نکرد و در جواب آنهایی که به او می گفتند چرا به اداره نمی­روی می­گفت اگر رفتن به ادارات سبب نرفتنن به جهاد می­شود من به ادارت نخواهم رفت.

 در جهاد نیز با وجود اینکه به عنوان حسابدار معرفی شده بود، پس از چندی عضو شورای اداه کنندۀ جهاد شد و مسئولیت امور مالی گردید. علاوه بر حسابداری به مقدار زیادی به روستاهای شاهرود هر جا که نیاز بود میرفت. به طوری­که روزها و شبها می­شد که به منزل نمی آمد یا  به روستاها می­رفت یا کارهای دیگری من­جمله پاسداری در جهاد را به عهده می­گرفت و شبها کشیک می­داد. با وجود حقوق ناچیزی که از جهاد می­گرفت دارایی که داشت یا در صندوق قرض الحسنه بود و یا به نیازمندان کمک می­کرد.

بعد از شروع جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران با وجود درخواست های جهاد مبنی بر ماندن در جهاد و نرفتن به جبهه ها بالاخره طاقت نیاورد و بعد از فرمان امام مبنی بر اینکه بر همه واجب است که در صورتی که می توانند به جبهه بروند. به علت اینکه مقلد امام بود و اطاعت از فرمان امام را واجب شرعی می دانست، برای بار اول دوازدهم ماه رمضان به جبهه رفت(آبان سال 1360) و پس از اتمام حمله رمضان به خانه بازگشت. بار دوم نیز با وجود درخواست­ه های زیاد خانواده مبنی بر نرفتن به جبهه و پیشنهاد ازدواج به ایشان، بازهم عازم جبهه گردید. خمس مالی را که در مدت سربازی و خدمت در جهاد پس انداز کرده بود نزد امام جمعه شهر حساب کرد.

در جبهه نیز دیانت و پاکدامنی و عدالتش زبانزد دوستان و یارانش بود به طوری که برادرش می­گفت زمانی که من برای گرفتن بند پوتین به او مراجعه کردم به من گفته بود که برو از تدارکات قسمت خودتان نامه بیاور مبنی بر اینکه به بند پوتین نیاز داری تا من به تو پوتین بدهم و یا در تقسیم میوه تا زمانی که تمامی رزمندگان نمی آمدند میوه ها را تقسیم نمی کرد. می گفت اجازه بدهید تا همۀ بچه ­ها بیایند بعد میوه­ ها را تقسیم می­کنیم.

در جبهه نیز با وجود اینکه در قسمت تدارکات مشغول خدمت بود بارها درخواست رفتن به خط مقدم جبهه را کرده بود که با مخالفت فرمانده روبرو شده بود و به او گفته بودند که ما در اینجا به تونیاز داریم ولی بالاخره طاقت نیاورده و مسئولیت رساندن مهمات به خط مقدم جبهه را به عهده گرفت. آخرین بار نیز هنگامی­که با نیاز شدید رزمندگان برای رساندن مهمات به خط مقدم مواجه شد، هنگامی که مهمات را به رزمندگان رسانیده و باز می­گشت در تاریخ ۱۳۶۱/۰۸/۱۵ در عملیات محرم در منطقه عین خوش  به درجه رفیع شهادت نائل می گردد.

روحش شاد و راهش پر رهرو

بسم رب الشهدا

اینجانب حسین امامیان بدین وسیله از پدر و مادر و برادران و خواهران و اقوام و آشنایان و دوستان خود خداحافظی مینمایم مخصوصاً از خانواده خود که شاید از این نظر گله مند باشند. سفارشم به همه این است اکنون که اسلام برای زنده ماندن خود احتیاج به خون شما دارد، زنده بودن اسلام را به زنده بودن خود ترجیح دهید و از خون دادن نهراسید شما از جای خود حرکت کنید مطمئن باشید خداوند شما را تا آخر راه خواهد برد.مطمئن باشید امام زمان (عج) پشتیبان شما خواهد بود. آنچه مهم است حرکت اول است. بیایید زندگی را با همۀ پیرایه هایش جلوی پای اسلام قربانی کنید جلوی پای امام زمان (عج) قربانی کنید.

در مورد حسابهای اینجانب نظر برادر سعید آقابیکی هرچه هست درست است و اگر بدهکار شوم از موجودی اینجانب و بانک رهنی برداشت نمایید. از آن موجودی هرچه ماند در راه خدا خرج کنید. پولی که در جبهه جهت تقسیم بین برادران دریافت نموده،ام همراهم است بنابراین هر چه پولی که در جیبهای من پیدا شد مربوط به بسیج است. البته مقداری هم پول شخصی است که اشکال ندارد. وجوه مربوط به اینجانب که قرار شد در راه خدا خرج نمایید خمس و زکاتش داده نشده. لطفاً قبل از خرج این جهت را اصلاح نمایید تا از جهت شرع اشکالی نباشد.
و من الله توفيق الطاعة و الشهادة
حسین امامیان

برای این قسمت مستنداتی یافت نشد.اگر شما در این زمینه میتوانید بما کمک کنید و مستنداتی دارید لطفاً برای ما در پیامرسان ایتا به نشانی

@saba_44
بفرستید تا در سایت بارگذاری شود
با تشکر از همکاری شما

در این بخش می توانید تصویر مربوط به بارکد دوبعدی این صفحه را دانلود کنید یا برای نصب روی مکان های منتسب به شهید از قسمت محصولات فرهنگی سایت اقدام به سفارش بارکد فیزیکی نمایید. این بارکد دوبعدی توسط همه گوشی های هوشمند دارای دوربین، قابل اسکن است و افراد با اسکن کردن آن به سادگی وارد این صفحه خواهند شد.

بالا